بهترین روانشناس

مطالب علمی روانشناسی خانواده

بهترین روانشناس

مطالب علمی روانشناسی خانواده

در این وبلاگ مسائل ئ مشکلات روانی مطرح میشود

۱۰۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مشاوره خانواده» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

روش های تربیت کودک نافرمان

کودک نافرمان شاید واژه ای باشد که خیلی به مزاق والدین خوش نیاید اما این واقعیتی است که بسیاری از کودکان به دلایل مختلف به آن دچار هستند . در این مقاله می خواهیم به توضیح کاملی از کودک نافرمان و دلایل لجاجت و نافرمانی کودکان از والدین بپردازیم . نکته حائز اهمیت این است که والدین با آگاهی از نحوه رفتار با کودک نافرمان می توانند تاثیر زیادی در بهبود رفتار فرزند ایجاد کنند و یا برعکس با عدم آگاهی از نحوه رفتار با یک کودک نافرمان گاهی موجب آسیب های جدی روحی در فرزندشان می شوند که شاید جبران آن بسیار سخت باشد .

در راستای تربیت کودک نافرمان می توان با راهنمایی از مشاوره تربیت کودک اقدام به نحوه تربیت و رفتار با این کودکان کرد . مهم ترین و اولین نکته ای که باید در نظر داشته باشید تشخیص نافرمانی و ناهنجاری کودکتان است . اغلب کودک نافرمان به راحتی قانون شکنی می کند و تحمل حرف شنوی از والدین را ندارد و لجاجت با والدین را به یک عادت روزانه تبدیل می کند . اغلب این کودکان بسیار ناآرام و پرخاشگر هستند و همواره لجاجت ها و عصبانیت های طولانی مدت را می توان در ظاهر آن ها پیدا کرد.

این مقاله را حتما بخوانید: مشاوره تلفنی رایگان مشکلات زناشویی

تربیت کودک نافرمان

تربیت کودک نافرمان کار سختی است اما نشدنی نیست . کودکان معمولی به راحتی در برابر حرف بزرگترها تسلیم می شوند و قابل کنترل توسط والدین هستند اما کودک نافرمانی را در نظر بگیرید که پس از یک خرابکاری وحشتناک زمانی که شما با عصبانیت در حال سرزنش او هستید و انتظار دارید مقداری پشیمانی در او ببینید شاهد چشمانی هستید که بسیار از کرده خود راضی و خشنود است و با جسارت تمام به شما زل است و این تنها یکی از سختی های تربیت کودک نافرمان است . برخی والدین به دلیل عدم آگاهی از نحوه تربیت کودک نافرمان دست به تنبیه های سخت تری می زند و همواره حلقه آزادی کودک را با قوانین سخت گیرانه تر تنگ می کنند بی آنکه بداند این روش کار را بدتر می کند .

در این شرایط بهتر است به یک مرکز مشاوره کودک مراجعه کنید تا در ابتدای کار دلیل ناهنجاری و نافرمانی کودک را کشف کنید سپس برای حل مشکل و بهبود رفتاری کودک اقدام کنید . مشاوره اختلالات کودک با انجام تست های روانشناسی و پرسیدن سوالاتی ساده از کودک اقدامات درمان این عارضه رفتاری را پیش می گیرد و با ایجاد روابطی دوستانه و صمیمی با کودک و وارد شدن به دنیای بچگانه اش سعی در حل این مشکل می کند . بهتر است والدین بدون آگاهی اقدامی در تربیت کودک نافرمان نکنند ؛ یکی از ساده ترین راه ها برای بیشتر شدن آگاهی والدین مطالعه کتاب هایی است که مرتبط با نحوه تربیت کودکان نافرمان است .

این مقاله را حتما بخوانید: مشاوره خیانت چه زمانی بیشترین تاثیر را دارد؟

رفتار با کودک نافرمان

رفتار با کودک نافرمان بسیار مهم و حساس است . اگر به طور ناآگاهانه اقدام به مقابله به مثل با این کودکان کنید (بسیاری از والدین به اشتباه این کار را می کنند ) قدم در مسیر پر تنش و بی نتیجه ای گذاشته اید چرا که این کودکان به راحتی قادرند بیش از پیش نافرمان شوند تا شما را از کارتان پشیمان و حیرت زده کنند . بنابراین رفتار با کودک نافرمان را جدی بگیرید و سعی کنید با آگاهی کامل اقدام کنید .

تحقیقات بر روی کودکان نافرمان نشان می دهد که این کودکان اغلب از هوش بالایی برخوردار هستند و این ، کار شما را در برخورد با آن ها سخت تر می کند . رفتار با کودک نافرمان باید به  گونه ای باشد که به کودک احساس دستور ندهد زیرا کودک نافرمان از امر و نهی متنفر است و اگر احساس کند که می خواهند آزادی اش را صلب کنند حتما نافرمان ترمی شود .

تربیت کودک نافرمان

روش های برخورد با کودک نافرمان

روش های برخورد با کودک نافرمان نیز به ظاهر ساده است اما نکته مهم در این روش ها نحوه بکار گیری آنها می باشد زیرا لازم است هنگامی که کودکتان حسابی شما را کلافه کرده است آرامش خود را حفظ کنید و روش های برخورد با کودک نافرمان را به یاد بیاورید . از جمله مهم ترین روش های پیشنهادی در برخورد با کودکان نافرمان می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1.قبل از اینکه بحث کنید ، به حرف های کودک گوش دهید .

2.به کودک دستور ندهید و سعی کنید ارتباطی دوستانه با او برقرار کنید .

  1. به جای دستور دادن چند انتخاب برای کودک قرار دهید و به او حق انتخاب دهید .

4.آرام و صبورانه عمل کنید و از پرخاشگری بپرهیزید .

5.برای کودک خود ارزش قائل شوید .

6.همکاری کنید . به کمک کودک برخی کارها را انجام دهید تا حس مهم بودن به او دست بدهد .

7.با او صحبت کنید و به دنبال دلیل بی قراری اش بگردید ، مثلا از او بخواهید برایتان توضیح دهد چه چیزی موجب عصبانیتش شده است .

درمان کودک نافرمان

درمان کودک نافرمان ابتدا به دست والدین است زیرا نحوه رفتار والدین با کودک بسیار مهم است . کودک نافرمان بیش از دیگر کودکان نیاز به توجه دارد بهترین برطرف کننده های این نیاز پدر و مادر هستند که با وقت گذاشتن برای کودک و توجه به خواسته ها و نیازهایش می توانند در بهبود رفتار فرزند خود موثر باشند . در نهایت والدین با راهنمایی مشاوره خانواده می توانند راه های مناسبی در تربیت کودک بکار بگیرند و زودتر به نتیجه دلخواه برسند .

درمان کودک نافرمان

 

سوالات متداول

با کودک نافرمان چگونه رفتار کنیم ؟

به حرف ها و خواسته های کودک گوش دهید و با او دوستانه رفتار کنید و سعی کنید به او دستور ندهید کاری را انجام دهد زیرا کودک نافرمان به این کار حساس است و فورا شروع به نافرمانی و لجبازی می کند . کاری کنید کودک احساس کند برای شما مهم است زیرا این کودکان جلب توجه را دوست دارند و راه درست جلب توجه پدر و مادر ها را نمی دانند .

آیا تنبیه روش های خوبی برای برخورد با کودک نافرمان است ؟

سعی کنید تبیه نکنید اما به کودک نشان دهید که با پرخاشگری نمی تواند به خواسته اش دست پیدا کند و درعوض هنگامی که رفتار مناسبی دارد به راحتی به خواسته اش می رسد به این ترتیب رفتار درست را به کودک بیاموزید .

بهترین روش برخورد با کودک نافرمان چیست ؟

بهترین کار این است که با او هم صحبت شوید و از نگاه او قضیه را ببینید سپس خیلی دوستانه نکته مثبت خواسته تان را به کودک توضیح دهید تا خود کودک راضی به انجام خواسته شما شود . یادتان باشد دربرخورد با این کودکان باید بسیار صبورانه عمل کنید تا بتوانید بر اوضاع کنترل داشته باشید زیرا در زندگی با یک کودک نافرمان روزانه هزار اتفاق ساده پیش می آید که شما باید برای قانع کردن فرزندتان زمان زیادی را صرف کنید . از صبحانه خوردن در همان ابتدای صبح گرفته تا به تخت خواب رفتن در انتهای شب شما به نیرویی مضاعف برای برخورد با کودک نافرمان نیاز دارید .

درمورد اختلال نافرمانی کودکان چه می دانید ؟

نا آگاهی والدین در مورد این اختلال سبب به وجود آمدن مشکلات جدی تری در کودک می شود . زیرا عدم آگاهی ممکن است سبب تنبیه های سخت و یا بحث های طولانی شود . اگر والدین آگاهی کافی در برخورد با این کودکان را ندارند بهتر است از یک مشاوره کودک کمک بگیرند . یکی دیگر از راه های ساده کسب آگاهی در مورد اختلال نافرمانی کودک مطالعه کتاب های روانشناسی مرتبط است .

اختلال نافرمانی کودک را تعریف کنید ؟

اختلال نافرمانی کودک در واقع نوعی ناهنجاری در برخی از کودکان است که موجب پرخاشگری و عدم حرف شنوی کودک از والدین می شود . در این نوع از اختلال شاهد تنش های زیادی به دلیل رفتار های کودک در خانواده هستید . این نوع از اختلال ممکن است در هر سنی اتفاق بیافتد گاهی در سنین زیر سه سال هم شاهد این اختلال هستیم .

خدمات تلفنی و آنلاین مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه

لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .

در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه کودک نافرمان به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد .

منبع: 7 Steps To Radically Change Disobedient Kids Into ...

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰
 

رابطه پدر و پسر چگونه باید باشد؟

بر طبق یافته های مرکز مشاوره آویژه برقراری ارتباطی درست و اصولی با فرزندان مخصوصا پسران، کار پیچیده ای است. جالب است  بدانید نقش پدر در اکثر موارد موثر تر از مادر است. اما به دلیل مشغله های کاری پدران، معمولا تاثیرشان در زندگی فرزندان روز به روز کمرنگ وکمرنگ تر می شود.

رابطه پدر و پسر مخصوصا در این عصر کمی پیچیده به نظر می رسد. به دلیل هم جنس بودن و علاقه مردان به قدرت، معمولا  پدر و پسر همدیگر را رقیب خود می دانند یا می خواهند نظرات خود را به کرسی بنشانند. رابطه پدر و پسر نیاز به مهارت دارد که با کمی مطالعه در مورد آن ها می توانید به پدر خوب و نمونه ای تبدیل شوید.

پدر هر چه قدرتمند تر باشد، خانواده در امنیت روانی بیشتری خواهد بود. پدر با قدرت و هیبتی که دارد قطعا الگوی مناسبی برای پسر است. مردانگی اولین صفتی است که پسر از پدر می آموزد.گاهی هم لازم نیست آموزش خاصی ببیند کافیست پدر نقش خود را درخانواده به درستی انجام دهد و از خانواده اش در برابر مشکلات به خوبی محافظت کند و به قولش وفا کند، خود به خود پسر هم از روی رفتار پدرش یاد میگیرد که چطور در آینده از خانواده اش نگهداری کند و چگونه به آن ها امنیت بدهد. در ادامه با مشاوران مرکز مشاوره آویژه همراه باشید.

  • پسر قدرت حل مساله را از پدر می آموزد

در روابط پدر و پسر این موضوع بسیار مهم است. یکی از نقش های پدر، پیدا کردن راه هایی برای حل مشکلات است. پدرمعمولا نماینده عقل است. پدر یاد می دهد که چطور باید با چالش های زندگی روبرو شد و چطور بهترین انتخاب را در زندگی بگیرید.

  • پدر مسئولیت پذیر، پسری مسئولیت پذیر تربیت می کند

پسران از پدرانشان می آموزند که در زندگی مسئولیت پذیر و متعهد باشند. تعهد، وفاداری و مسئولیت پذیری سه خصیصه ای است که باید درخود پدر وجود داشته باشد. پدری که مدام بر سر این مسائل با پسرش درگیر است و همیشه به او تذکر میدهد، قطعا درکار خودش مشکلی وجود داشته است.

اصلا اگر پسران بر سر مسئولیت پذیری با پدرانشان رقابت داشته باشند بسیار عالی می شود. زیرا لازمه موفقیت های آینده پسر، پرورش خصوصیات مردانگی است. اگر پدران در این زمینه الگوی خوبی برای پسرانشان باشند قطعا پسر به آغوش مادر پناه نمی برد. آن هم در حساس ترین زمان ممکن. زمانی که باید مرد شود.

این ویدئو را حتما ببینید: https://www.aparat.com/v/vqemus0

  • مدیریت را یاد می گیرند

مدیریت خانه وظیفه اصلی پدر است. درست است که امور خانه بر عهده مادر است اما پدر مدیر اجتماعی است و چون پسر فردا در همین اجتماع باید فعالیت کند، پس باید در اجتماع مدیر خوبی باشد. پسران در این زمینه از پدرانشان الگو برداری می کند. زمانی که پدرشان فکرش را نمی کند پسر درگوشه ای رفتارهای پدر را زیر نظر دارد و کارهای او را مو به مو تکرار می کند.

  • پدران منظم پسران منظمی دارند

نظم در زندگی یکی از مهم ترین اصول برای داشتن زندگی سالم و موفق است. پدری که بیشتر کارهایش از روی نظم باشد قطعا در خانه هم همه چیز سر جای خودش است. در این صورت خانواده به هم ریخته نیست و هر کس ساز خودش را نمی زند. این نظم باعث می شود پسر نیز در زندگی خصوصی اش منظم باشد.

  • پسر احترام را از پدر می آموزد

فرزندان آیینه والدینشان هستند. آن ها به جزء جزء رفتار والدین خود توجه می کنند. یکی از مواردی که پدر نقش بسیار مهمی دارد محترم شمردن جایگاه خود و اهالی خانه است. رفتار صحیح پدر با اعضای خانواده، به پسر می آموزد که برای دیگران ارزش قائل باشد. به آنها احترام بگذارد و با آنها درست صحبت کند. همچنین در اجتماع طوری برخورد کند که از او به نیکی یاد کنند. به پدران عزیز توصیه می شود که در این مورد روی رفتار خود خیلی دقت کنند.

  • پدر عشق ورزی به زن را به پسرش یاد می دهد

محبت پدر به همسرش باعث می شود که پسر هم یاد بگیرد چطور با یک زن باید برخورد کرد. متاسفانه بعضی از مردان رفتار مناسبی با همسرانشان ندارند و در اکثر موارد از جملات امری استفاده می کنند. اگر برای همسرتان ارزش قائل شوید دیگران برای شما ارزش قائل می شوند و از طرفی بچه هایتان نیز همیشه شما را محترم می دانند. اگر مشکلی با همسرتان دارید هیچ گاه در مقابل فرزندانتان دعوا نکنید.

مخصوصا پسران در این زمینه گوش هایشان تیز و چشمانشان بیناتر از هر زمان دیگری است و اینکه روی مادرشان نیز حساس هستند. پس به همسرتان عشق بورزید و به او محبت کنید و محبت را آموزش دهید.

نکته : هر چه شخصیت پدران برای پسرشان محبوب تر باشد میزان همزاد پنداری و همانند سازی آن ها نسبت به پدران خود بیشتر خواهد بود.

بیشتر بخوانید: 17 نشانه احساس تنهایی در میان مردان و زنان

رابطه پدر و پسر در خانواده

بی توجهی پدر به پسر چه عواقبی دارد؟

بی توجهی پدران به پسران آثار مخربی را خواهد داشت؟

پسرانی که پدرشان به آن ها بی توجه است معمولا:

  • اعتماد به نفسشان کم است.

  • احساس کوچک بودن و بی اهمیت بودن میکنند.

  • افسرده و نا امید می شوند.

  • قدرت تصمیم گیری شان را از دست می دهند.

  • عقده های روانی نهفته دارند.

  • پرخاشگر و عصبی می شوند.

  • از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند و به دیگران اهمیتی نمی دهند.

  • متکی و ضعیف هستند.

  • نمی دانند که چگونه زندگی کنند و مدیریت مالی و کنترل خود را از دست می دهند.

  • خودشیفته هستند و انتقاد پذیر نیستند.

  • مدام نگران و مضطرب هستند.

  • و با این تفاصیر احتمال بزهکاری آن ها بسیار زیاد است و در شرایط خطرناکی قرار می گیرند.

با مراجعه به مشاوره نوجوان می توانید این مشکلات را به حداقل برسانید.

رفتار پدر با پسر کودکش باید چگونه باشد؟

معمولا نقش پدر در دوران کودکی پسر نادیده گرفته می شود. در حالی که رابطه پدر و پسر از دوران کودکی اش شکل می گیرد.  پدران به صرف اینکه کودکش چیزی متوجه نمی شود مسئولیت نگهداری و تربیت آن ها را به مادرشان می سپارند. در صورتی که این کار کاملا اشتباه است. این کودک چون بیشتر به مادرش نزدیک بوده به همان نسبت از پدرش فاصله می گیرد. این فاصله با رشد کودک بیشتر و بیشتر می شود. زمانی پدر متوجه این موضوع می شود که دیگر کودکش حرف او را قبول نمی کند. مخصوصا کودک پسر که پدرش برایش نقش الگوی قدرتمندی است. برای پیشگیری از این مشکلات  بهتر است در مورد نکات تربیتی کودک بیشتر مطالعه کنید. مشاوره کودک هم در این زمینه به شما کمک خواهد کرد.

1. وقت بیشتری برای او بگذارید

پدران معمولا سر کار هستند و زمان کمی برای همسر و فرزندشان دارند. این حق را به آن ها می دهیم که مدیریت و هماهنگی شغلی با مسائل خانه کار سختی است. اما در همان زمان که خانه هستید می توانید به پسر خود محبت کنید.. پسران از همان دوران کودکی کمی لجباز و مغرور هستند و این شما هستید که باید شروع کننده محبت باشید. سعی کنید نقاط مشترک خود را با آن ها پیدا کنید. مثلا با آن ها فوتبال بازی کنید. با آن ها به سینما بروید. در مورد چیزهایی که دوست دارد صحبت کنید. کتاب ها و وسائلی که دوست دارد را برای او بخرید. در این زمان فرزندتان به شما نزدیک می شود و شروع به همانند سازی می کند. پسر ها دوست دارند که پدرشان با مدرسه و معلمانش آشنا شوند. از شرایط درسی شان باخبر شوند.

هر چه پدر بیشتر به کودک پسرش اهمیت بدهد در آینده فرزندش با کمترین مشکلات روانی مواجه می شود و به فردی قوی و مقتدر تبدیل خواهد شد.

2.اهمیت بردن و باختن را به او بگویید

پدر تنها کسی است که با استفاده از تجربیات خود به پسرش می آموزد که چگونه ببرد و چگونه در دوران باخت نا امید نشود و با قدرت به راهش ادامه دهد. علاوه بر این جنبه برد و باخت را نیز داشته باشد. پسری که از محبت و توجه پدر محروم است برای همیشه باختن را تجربه می کند. به همین دلیل نقش پدر بسیار بسیار مهم است. سعی کنید در روزهای برد و باخت پسرتان کنارش باشید و به او یاد دهید چطور با این مسائل کنار بیاید.

3.به او یاد دهید که چگونه از خود دفاع کند

حمایت پدر اصل مهم در روابط پدر و پسر است. پدر به پسرش می آموزد که چطور باید از خود در مقابل دشمنان از خود محافظت کند و زمانی که حق او را پایمال می کنند چگونه حق خود را بگیرد. کجا به خاطر مصالح خانواده سکوت کند. چه زمانی پاسخ تحریکات را بدهد و چه زمانی با آرامش صحنه را ترک کند. گاهی هم گذشت کند و آنقدر قوی باشد که از حق خود بگذرد اما هیچ گاه در برابر ظلم سر خم نکند. این نکات کلیدی است که پدر باید با مثال به فرزندش بیاموزد. این موارد بسیار مهم است و نباید آن را نادیده گرفت. نباید اجازه داد پسر خام و نپخته و بدون هیچ علمی وارد اجتماع شود.

4.در کلام خود دقت کنید

دل فرزندتان را نشکنید. مخصوصا کودکان پسر که نسبت به لحن آمرانه و پرخاشگری حساس هستند و واکنش بدتری نشان می دهند. کمی صبرتان را بالا ببرید و گاهی با منطق به آن ها بگویید که کارشان اشتباه است. نه با پرخاشگری و زدن حرف های رکیک و فحش هایی که شخصیت پسرتان را خرد کند. در سایه مردانگی پدران نسبت به پسران است که خانواده ای آرام شکل می گیرد و فرزندان به بهترین شکل تربیت می شوند.

بیشتر بخوانید: چیکار کنم همسرم بهم دروغ نگه؟

رابطه پدر و پسر در بیرون از خانه

نحوه رفتار پدر با پسرش نوجوانش باید چطور باشد؟

مراحل رشد کودک به طور زنجیر وار به هم متصل است. کودک علاوه بر اینکه برای داشتن جسمی سالم به تغذیه درست نیاز دارد، باید روح و روان او نیز تغذیه شود و در آرامش باشد. مثلا اگر کودکی خوبی داشته باشد و تمام موارد تربیتی را رعایت کرده باشید قطعا در دوران نوجوانی زجر کمتری می کشید. همینطور در دوران نوجوانی اگر بتوانید درست فرزندانتان را تربیت کنید می توانید جوانی سالم، فعال و پر انرژی و با جسم و روانی سالم به اجتماع تحویل دهید. پس پدر و مادر نقش اول را می زنند. در این میان پدران و پسران باید رقابت و غرور را کنار بگذارند و دست در دست هم و هماهنگ پیش بروند.

  1. با پسرتان با احترام رفتار کنید

شرط اول بهتر شدن روابط پدر و پسر در دوران نوجوانی، احترام متقابل است. پدران عزیز در بدترین شرایط هم محبتتان را از همسر و فرزندتان دریغ نکنید. زمانی که شما به همسرتان محبت می کنید و احترام او را حفظ می کنید، به همان نسبت هم پسرتان متوجه می شود که باید احترام بزرگتر های خودش را حفظ کند. این در عمل الگوبرداری نهفته است. بدون آنکه متوجه شوید او نوع رفتار شما را ثبت و ضبط می کند. مخصوصا پسران که در دوران نوجوانی سرکش تر می شوند و شرایط پیچیده تری دارند باید الگوهای خوبی داشته باشند. اگر احترام به خانواده و افراد اجتماع را در ذهن خود جا بیاندازید مشکلاتتان با او به حداقل خواهد رسید.

  1. به او کمک کنید تا خودش را مدیریت کند

معمولا پسران در دوران نوجوانی، از لحاظ روانی و جنسی غیر قابل کنترل می شوند. پدران باید در مورد این دوران و مشکلاتش با پسرشان صحبت کنند و تجربیات خود را در اختیارشان بگذارند. اینکه چطور میتوان جلوی این احساسات را گرفت و چطور می شود بر خشم خود غلبه کرد. آن ها را به ورزش و فعالیت های بدنی ترغیب کنند و خودشان نیز گاهی با پسرشان ورزش کنند.

  1. حامی او باشند و به پسرشان توجه کنند

پدران باید در این زمینه کمی از خود گذشتگی کنند. مثلا اگر می بینند که پسرشان ناراحت است به جای بی محلی و بی توجهی بیشتر به او نزدیک شوند و علت ناراحتیش را بپرسند و به او اطمینان خاطر دهند که تا حد توان کمکش می کنند که مشکلش حل شود. حتی اگر پسرشان از صحبت کردن امتناع کرد سعی کنند راه ارتباط با او را بدست بیاورند. در این شرایط تنها گذاشتن او کار خطرناکی است. هر چه پدر و مادر به پسرشان نزدیک تر باشند بهتر است.

  1. او را تشویق کنید

ازنکات کلیدی در روابط پدر و پسر این است که علاقمندی های او را بشناسید و به او کمک کنید که در مسیری که قدم بر میدارد بهترین باشد. نه اینکه بگویید این کار به درد تو نمی خورد. این رشته تحصیلی مناسب تو نیست. اجازه دهید تصمیمات مهم زندگی اش را خودش بگیرد. مگر اینکه مطمئن شوید در این مسیر چاله است. موانع را به او نشان دهید و از تجربیات افرادی که این مسیر را رفته اند کمک بگیرید.

  1. هم صحبت خوبی برایش باشید

اگر پدر خوبی باشید پسرتان بیشتر از هر زمان دیگری به شما نزدیک می شود. سعی کنید به جای اینکه نقش والدین را داشته باشید با او دوست شوید. اطلاعات خود را بروز کنید. این فاصله فرهنگی بلای جان خانواده ها شده است. تا می توانید در مورد مسائل مختلف مطالعه کنید تا هم صحبت خوبی برای فرزندتان شوید. اگر به اینصورت رفتار کنید پسرتان نیز اجازه اشتباه را به خود نمی دهد زیرا می داند که شما هر چه را که می گویید به صلاح خودش است.

  1. کارهای مردانه را به او بسپارید

سعی کنید کارهایی که یک مرد باید انجام دهد را به او یاد دهید. به او بیاموزید که روی پای خودش بایستد. به دیگران کمک کند. حتی ماشین را روشن کند و تعمیراتش را نیز به او بیاموزید. تنها پدر است که می تواند به پسرش بفهماند مرد بودن یعنی چه و در آینده مسئولیت بزرگی بر عهده اوست. پدر به پسر می گوید که اشتباهات او را تکرار نکند و راه های درست نرفته پدر را برود. در این صورت است که آینده او تضمین خواهد شد. پسر تا زمانی که مسئولیت بزرگی به او سپرده نشود مزه مرد بودن را نخواهد چشید. اگر در این زمینه به مشکلی خوردید مشاوره خانواده کمک خوبی برای شما خواهد بود.

رابطه پدر و پسر

چرا پسر باید احترام پدرش را حفظ کند؟

همه ما از اهمیت و جایگاه پدر آگاه هستیم. پدر هر چقدر هم که بد باشد باز هم پدر است و احترام او واجب. دراین بین پسران معمولا نسبت به سایر اعضای خانواده، کمی با پدرشان راحت تر صحبت می کنند. بهتر است در این بین با آن ها خوش رفتار باشید. پدران معمولا از پسرانشان زودرنج تر و حساس تر هستند. به اصطلاح دلشان از پسرشان راحت تر می شکند. پدر از قدیم الایام رهبر خانواده بوده و بسیار مغرور است. هیچگاه غرور او را نشکنید و او را با حرف هایتان آزرده خاطر نکنید. اگر در زمینه ای اختلاف نظر دارید سعی کنید سکوت کنید و بگویید حرف شما هم کاملا درست است و روی نظر شما هم فکر میکنم.

چه دلایلی باعث بی احترامی پسر به پدر می شود؟

  • تربیت نادرست خانوادگی و لوس شدن پسر
  • عدم پذیرش انتقاد از سوی پسر
  • عدم کنترل خشم
  • همکاران یا دوستان بد و ناباب
  • مشکلات اقتصادی و فشار روانی ناشی از نداری و فقر
  • مشکلات روحی و روانی خانوادگی و زندگی در محیطی کاملا تنش زا
  • دوران بلوغ پر تنش

عواملی است که باعث بی احترامی به پدر خواهد شد.

سوالات متداول

عواملی که کار پدر و پسر را به اختلاف می کشاند؟

معمولا در هر خانه ای به بهانه های مختلف پدران و پسران با هم درگیر هستند. اما مهم ترین عوامل دعوای پدر و پسر :اختلافات سنی پدر با پسر ، اختلافات فرهنگی، مشکلات اقتصادی و فقر است که حتی تا سن 30 سالگی نیز ادامه دارد.

از چه زمانی پدر باید پسرش را تربیت کند؟

معمولا از دوران کودکی و از زمانی که کودک میتواند حس کند، ببیند و بشنود باید کاملا تحت نظارت پدر و مادر باشد. رفتارهای خوب و بد دختر و پسر از دوران کودکی اش شکل میگیرد. فراموش نکنید نقش پدر در همه زمان ها پر رنگ است. پسر در دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و حتی زمانی که خودش صاحب فرزند شد به محبت پدرش نیاز دارد.

آیا پدری که خودش اشتباه می کند می تواند پسر خوبی تربیت کند؟

در اکثر موارد خیر. زیرا همانگونه که گفته شد پدران الگوهای فرزندان خصوصا فرزندان پسر هستند. هر کار اشتباه، تصمیم اشتباه یا رفتار بد در زندگی آن ها نیز تاثیر مستقیم خواهد داشت و به نوعی آن ها را تقلید می کنند. البته همه انسان ها جایز الخطا هستند اما اگر فرزندان سالمی می خواهید باید درصد اشتباهات خود را کم کنید.

خدمات تلفنی و آنلاین مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه

هدف مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه از ارائه اطلاعات لازم در زمینه مشکلات روانی، افزایش آگاهی شماست تا با توسعه دانش خود، جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خود، گامی مهم بردارید. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .

در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره کودک به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد.

برگرفته از مقاله : منبع: مشاوره خانواده آویژه / https://psychology.avije.org/

10 Ways to Strengthen Father and Son Relationships

 

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

خیانت عاطفی: گذراندن وقت عاطفی با فردی غیر از همسر یا شریک زندگی

9 نشانه اینکه گرفتار یک رابطه عاطفی شده اید

این روزها برقراری رابطه عاطفی هم می تواند به اندازه خیانت فیزیکی برای رابطه شما آسیب زننده باشد.

گرفتار شدن در دام رابطه عاطفی:

روابط عاطفی می توانند به اندازه خیانت فیزیکی مخرب باشند. انرژی احساسی ما محدود است. اگر این انرژی را جای دیگری متمرکز کنیم، می تواند بر روابط با نزدیکانمان تأثیر منفی بگذارد.

علاوه بر این، صمیمیت بیش از حد با فرد دیگری، به خصوص کسی که به او جذب شده اید، همیشه این پتانسیل را دارد که به چیزی فراتر از دوستی تبدیل شود.

دوستی ها عالی هستند، اما مهم است که بدانیم چه زمانی ممکن است از مرز بگذرند. رفتارها یا نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد شما یا همسرتان درگیر یک رابطه عاطفی شده اید. در ادامه این مقاله روانشناسی آویژه به این نشانه ها و تأثیر آنها بر رابطه تان می پردازیم.

ماهیت رابطه عاطفی

رابطه عاطفی یک رابطه غیرجنسی است که در آن سطح صمیمیت و پیوند عاطفی مشابه یک رابطه عاشقانه وجود دارد.

این روابط معمولا از دوستی های ساده شروع می شوند. برخی از دوستی های غیرعاشقانه به مرور زمان به دوستی های عمیق با بار عاطفی بالا تبدیل می شوند. زمانی که فرد دیگری را جذاب می دانید یا تمایلات جنسی مشترکی دارید، با سراشیبی لغزنده ای روبرو می شوید که شما را از تعهدات ازدواج یا رابطه تان دور می کند.

معمولا در ابتدای این روابط، هیچ قصدی برای جدی تر شدن اوضاع وجود ندارد. با این حال، مرز باریکی بین دوستی های نزدیک و روابط عاطفی وجود دارد. علاوه بر این، روابط عاطفی به سرعت می توانند به معاشقه و روابط جنسی منجر شوند.

"ارتباط عاطفی معنادار برای پایه و اساس هر رابطه ای، چه دوستانه و چه عاشقانه، مهم است. یک دوستی زمانی به یک رابطه عاطفی تبدیل می شود که مرزها شروع به محو شدن کنند." این گفته ی آیوی کوانگ، درمانگر و متخصص مشاوره خیانت است.

زمانی که فردی شروع به پنهان کردن اطلاعات شخصی از شریک اصلی خود می کند و عمیق ترین افکار، احساسات، خواسته ها و تجربیات خود را با فرد دیگری که احساس صمیمیت عاطفی و کشش بیشتری نسبت به او پیدا می کند، به اشتراک می گذارد، ممکن است نشانه هایی از یک رابطه عاطفی در حال شکل گیری باشد.

درگیر یک رابطه عاطفی شده اید؟

مطمئن نیستید که شما یا همسرتان گرفتار رابطه عاطفی شده اید؟ در اینجا 9 نشانه برای کمک به تشخیص این موضوع آورده شده است:

  • تماس مداوم:

روابط عاطفی معمولا با برقراری ارتباط زیاد بین طرفین همراه است. این نه تنها شامل گذراندن زمان با هم به صورت حضوری بلکه تماس در زمان هایی که از هم دور هستید را نیز در بر می گیرد. به عنوان مثال، شما اغلب در ساعات نامناسب با این فرد چت می کنید. زمان زیادی را صرف پیام دادن، ایمیل زدن یا تماس تصویری با او می کنید. حتی ممکن است برای اینکه دائما با او در ارتباط باشید، همسرتان، خانواده و سایر مسئولیت هایتان را نادیده بگیرید.

این نادیده گرفتن به خصوص، دلیلی است که این نوع رفتار را از یک دوستی نزدیک به یک رابطه مشکوک تبدیل می کند. برای مثال تصور کنید اگر همسرتان شام یا قرار فیلم با شما را صرف چت کردن با فرد دیگری کند چه احساسی پیدا می کنید؟

لو دادن رازها؟ یا بیش از حد صمیمی شدن؟ هشدارهایی برای تشخیص رابطه عاطفی

روابط عاطفی فراتر از نگاه های پنهانی است، بلکه در مورد رازهای پنهانی نیز صدق می کند. در روابط سالم، شما به طور عادی همه چیز را با شریک زندگی خود در میان می گذارید. اما در یک رابطه عاطفی، اوضاع تغییر می کند:

  • خبر مهمی دارید؟ این فرد اولین کسی است که با او این خبر را جشن می گیرید.
  • روز سختی را گذرانده اید؟ آنها حکم یک درمانگر (با گوشی هوشمند و نه مدرک تحصیلی) را برای شما دارند.

مشکل احساس تنهایی چیست؟ شریک زندگی شما نادیده گرفته می شود. این کمبود ارتباط شکافی در رابطه شما ایجاد می کند و حتی ممکن است متوجه آن نشوید.

شاید به طور عمدی چیزی را پنهان نمی کنید، اما آیا این دوست صمیمی جدید، بخش بیشتری از شخصیت واقعی شما را نسبت به شریک واقعی تان، در اختیار دارد؟ کمی به این موضوع فکر کنید!

افکار مداوم درگیر فرد دیگری هستید؟

در روابط عاطفی، فردی که با او در ارتباط هستید به مرکز توجه شما تبدیل می شود. این فرد تمام فکر و ذکر شما را به خود مشغول می کند.

مشغولیت ذهنی دائمی: ممکن است متوجه شوید که تمرکز کردن روی کارها و مسائلی که به نحوی به او مرتبط نیستند برایتان دشوار شده است.

حضور همیشگی در ذهن: این فرد مدام در ذهن شماست، چه صبح که از خواب بیدار می شوید، چه شب که به خواب می روید و در بسیاری از مواقع دیگر.

آراستن به امید توجه: حتی ممکن است هنگام لباس پوشیدن به این فرد فکر کنید و امیدوار باشید که به ظاهر شما توجه کند.

اگرچه روابط عاطفی در ابتدا ماهیت جنسی ندارند، اما ممکن است کم کم دچار خیال پردازی های عاشقانه یا جنسی در مورد این فرد شوید.

احساس درک شدن توسط فرد دیگری

در روابط عاطفی، این حس به وجود می آید که فرد مورد نظر شما را به گونه ای درک می کند که حتی شریک عاطفی تان هم نمی تواند. احتمالا متوجه اشتراکات زیادی بین خود و او می شوید و احساس می کنید علایق مشترک زیادی دارید.

این شباهت ها ممکن است شبیه یک دوستی نزدیک به نظر برسد - و قطعا هم ممکن است همینطور باشد! اما اگر این حس نزدیکی باعث می شود نسبت به شریک عاطفی تان احساس خشمگین یا بی مهری پیدا کنید و صمیمیت، ارتباط و تفاهم شما با او کم رنگ شود، شاید بهتر باشد رفتار خود را دوباره ارزیابی کنید.

هیچ نشانه واحدی وجود ندارد که به طور قطع نشان دهد گرفتار یک رابطه عاطفی شده اید، بلکه این مجموعه ای از احساسات و رفتارهای شما نسبت به فرد دیگر است و اینکه این رفتارها چگونه بر رابطه عاشقانه فعلی شما تأثیر می گذارد.

افشاگری های نامناسب: رد شدن از مرز صمیمیت

روابط عاطفی ممکن است با صحبت در مورد کار و مسائل دیگر شروع شوند، اما اغلب به جزئیات صمیمی‌تر درباره زندگی، روابط، مشکلات شخصی و حتی زندگی جنسی شما کشیده می‌شوند.

این تمایل به آسیب پذیر شدن احساسی در عین حال که جزئیات خصوصی خود و احساساتتان را فاش می کنید، دلبستگی شما را به این فرد عمیق تر می کند.

موضوعات بسیار شخصی: شما در مورد موضوعات بسیار شخصی، مانند مشکلات رابطه فعلی خود صحبت می کنید.

اشتراک تمام یا بیشتر مشکلات: تمام یا بیشتر مشکلات و نگرانی های خود را با این فرد در میان می گذارید. با انجام این کار، ممکن است نسبت به شریک ع羡انیتان احساس نارضایتی بیشتری پیدا کنید، در حالی که همزمان اقدامات لازم را برای حل مشکلات رابطه فعلی خود انجام نمی دهید.

نگاه از دریچه مقایسه: سیاه نمایی شریک عاطفی

با نزدیک شدن به فرد جدید، ممکن است شروع به مقایسه او با شریک عاطفی خود کنید. حتی ممکن است بارها او را با شریک زندگیتان مقایسه کنید و به حدی برسید که از شریک خود به خاطر انجام ندادن کارهایی که فرد جدید انجام می دهد، عصبانی شوید.

از آنجایی که فرد جدید را ایده آل می کنید، شریک عاطفی تان در نظرتان بدتر به نظر می رسد. ممکن است خود را در حال انتقاد بیشتر از او ببینید.

این مقایسه های ناعادلانه همچنین به این معنی است که شما تمایل دارید به دنبال اشتباهات شریک زندگیتان باشید و بدون توجه به نقاط قوت او، روی عیوبش بیش از حد تأکید کنید. این مقایسه ها باعث می شود تا هر گونه ویژگی منفی در فردی که با او رابطه عاطفی دارید را نادیده بگیرید. احتمالا در حال تسلیم شدن به این تصور غلط هستید که همیشه در جای دیگر علف سبزتر است.

گذراندن وقت بیشتر با فرد جدید و پنهان کاری

  • چسبیدن به هم: علاوه بر اینکه همیشه با این فرد در ارتباط هستید، زمان زیادی را به صورت حضوری با او می گذرانید. بهانه تراشیده یا دلایلی برای گذراندن وقت با او ایجاد می کنید. ممکن است بعد از کار با هم بیرون بروید یا آخر هفته ها با او برنامه ریزی کنید.
  • اجتناب از شریک عاطفی: حتی ممکن است بهانه هایی برای اجتناب از گذراندن وقت با شریک عاطفی تان پیدا کنید تا بتوانید زمان بیشتری را با این فرد بگذرانید. ممکن است متوجه شوید که هر بار که فرد مورد نظر پیام می دهد، تماس می گیرد یا به دیدار می آید، دچار هیجان می شوید.
  • رازپنهانی: شروع به دروغ گفتن یا پنهان کاری می کنید. این پنهان کاری معمولا به صورت نگفتن حقیقت است. نه تنها در مورد صحبت ها، ملاقات ها، ناهارها، پیام ها و تماس های تلفنی خود با شریک عاطفی تان صحبت نمی کنید، بلکه برای پنهان کردن این ارتباطات نیز اقداماتی انجام می دهید. برای مثال، ممکن است پیام ها را از گوشی خود حذف کنید یا در صورت پرسیدن، ارتباطی که داشته اید را انکار کنید.

شما چیزهایی را پنهان می کنید یا دروغ میگویید در حالی که در اعماق وجودتان می دانید که این رفتار درست نیست. اگر شریک عاطفی تان مکالمه ضبط شده بین شما را بشنود یا برخی از پیام های داغ رد و بدل شده را ببیند، شرمنده می شوید؟ اگر چنین است، این نشانه آن است که اوضاع احتمالا از کنترل خارج شده است.

کم محلی به شریک عاطفی و تبعات آن

  • کمبود توجه برای شریک عاطفی: شریک عاطفی تان در حالی که فرد خاص شما بیشتر از او را تصاحب می کند، کمبود توجه شما را حس می کند. چه کمبود ارتباط، محبت، افکار یا دنیای درونی شما باشد، زمان و تمرکزتان از شریک زندگی تان گرفته شده و به فرد دیگر منتقل می شود.

گذراندن وقت با دیگران خارج از رابطه و داشتن ارتباطات عاطفی به طور معمول مشکلی ندارد. مشکل زمانی به وجود می آید که ارتباط شما با یک نفر تمام زندگی تان را تحت الشعاع قرار دهد، در رابطه تان اختلال ایجاد کند و به چیزی تبدیل شود که احساس می کنید باید آن را پنهان کنید.

یک سوال مهم که باید از خود بپرسید این است: اگر شریک عاطفی تان این سطح از صمیمیت را با یکی از دوستانش به اشتراک می گذاشت، ناراحت می شدید؟

آیا شریک عاطفی شما گرفتار یک رابطه عاطفی شده است؟

در برخی موارد، ممکن است نگران باشید که شریک عاطفی تان با شخص دیگری رابطه عاطفی برقرار کرده است. در اینجا به برخی نشانه هایی که باید به آنها توجه کنید اشاره شده است:

  • کار زیاد یا مشغولیت های بدون شما: شریک عاطفی تان زمان زیادی را در محل کار یا صرف کارهای دیگر بدون شما می گذراند.
  • پنهان کاری با تلفن همراه: شریک عاطفی تان با دقت تلفن همراه خود را پنهان می کند و در مورد اینکه به صورت آنلاین با چه کسی ارتباط برقرار می کند، پنهان کار است.
  • حرف زدن مداوم از یک دوست صمیمی: شریک ع ارتباطفی تان دائما در مورد دوست صمیمی شان صحبت می کند که به نظر می رسد رابطه خاصی با او دارند.
  • انتقاد و مقایسه: شریک عاطفی تان شروع به انتقاد از شما می کند و شما را با دوست صمیمی شان مقایسه می کند.
  • دور شدن عاطفی: به نظر می رسد شریک عاطفی تان از شما دور می شود و به ندرت اطلاعاتی در مورد زندگی اش با شما به اشتراک می گذارد.

مهم است که در صورت داشتن رابطه عاطفی یا شک به رابطه عاطفی همسرتان، با او صحبت کنید. برقراری ارتباط صادقانه، شفاف و مهربانانه در هر رابطه ای ضروری است، به خصوص زمانی که صحبت از رسیدگی به مسائلی باشد که می تواند بر اعتماد و صمیمیت تأثیر بگذارد.

تأثیر روابط عاطفی

این نوع روابط ممکن است به نظر یک فرار از زندگی روزمره باشد. شما فقط بهترین جنبه های این فرد دیگر را می بینید و آن ها هم بهترین وجه شما را می بینند. شما آن ها را به صورت 24 ساعته در کنار خود ندارید تا با عادات بد و ویژگی های نه چندان جذابشان آشنا شوید. تصویری که از آن ها دارید عمدتا بر اساس فانتزی و شخصیت ایده آل سازی شده است که بدون شک این رابطه را بسیار فریبنده می کند.

برخی از تأثیرات روابط عاطفی بر رابطه شما عبارتند از:

  • خیانت و آزار: احساس خیانت و آزار دیدن.
  • خدشه دار شدن اعتماد شریک عاطفی: آسیب زدن به اعتماد شریک زندگی تان.
  • آسیب به روابط با سایر اعضای خانواده: آسیب دیدن روابط با سایر اعضای خانواده، از جمله فرزندان.
  • مشکل در برقراری روابط آینده: مشکل در ایجاد روابط عاطفی در آینده.
  • طلاق: احتمال طلاق.
  • احساس گناه، شرم و عصبانیت: احساس گناه، شرم و عصبانیت.
  • کاهش اعتماد به نفس: کاهش اعتماد به نفس.
  • بدتر شدن ارتباط بین شما و همسرتان: بدتر شدن ارتباط بین شما و شریک عاطفی تان.

اگر فکر می کنید گرفتار یک رابطه عاطفی شده اید، شاید بهتر باشد وضعیت رابطه خود را با شریک فعلی تان به طور جدی ارزیابی کنید.

حتی زمانی که چنین روابطی با برقراری رابطه جنسی جنبه فیزیکی پیدا نمی کنند، تأثیر آن ها می تواند به همان اندازه مخرب باشد و رابطه شما را به خطر بیندازد. صمیمیت درگیر در روابط عاطفی اغلب می تواند از یک رابطه جنسی عمیق تر باشد زیرا شما از نظر عاطفی سرمایه گذاری بیشتری کرده اید.

کوانگ می گوید: «روابط عاطفی می توانند به اندازه روابط فیزیکی برای یک رابطه مضر باشند، زیرا می توانند شامل پنهان کاری، عدم صداقت، فریب و تغییر جهت گیری صمیمیت عاطفی و انرژی از شریک متعهد به سمت فردی باشند که با او رابطه عاطفی دارند.»

شریک زندگی شما ممکن است این را به عنوان همان سطح خیانت ببیند که گویی شما در واقع با فرد دیگری رابطه جنسی داشته اید.

مقابله با روابط عاطفی

روابط عاطفی به طور ناگهانی یا بدون مقدمه اتفاق نمی افتد. ایجاد ارتباط عاطفی با فرد دیگر به زمان و تلاش نیاز دارد. اگر فکر می کنید درگیر رفتارهایی هستید که ممکن است به یک رابطه عاطفی منجر شود، کارهایی می توانید برای برقراری مجدد مرزها و محافظت از رابطه خود با شریک زندگی تان انجام دهید.

با تایید و صحبت آشکار و مستقیم در مورد رابطه عاطفی، می توانید با هم کار کنید تا بفهمید چه چیزی منجر به آن شده است، احساسات و نگرانی های خود را بیان کنید و راه هایی را برای ترمیم آن، بازسازی اعتماد و تقویت رابطه خود کشف کنید.

  • آیوی کوانگ، درمانگر و متخصص ازدواج و خانواده

اجتناب از روابط عاطفی به معنای محدود کردن ارتباط با دیگران یا عدم برقراری ارتباط عاطفی با دوستان نیست. این روابط برای حمایت اجتماعی و سلامت روانی ضروری هستند.

اگر احساس می کنید درگیر یک رابطه عاطفی شده اید، راهکارهای زیر می توانند به شما کمک کنند:

  • ایجاد مرزبندی: برای نحوه رفتار شما و دیگران در روابط، مرزها یا انتظارات را تعیین و حفظ کنید. به عنوان مثال، برقراری ارتباط با دوستان ضروری است، اما در عین حال زمان هایی هم باید روی شریک عاطفی و خانواده خود تمرکز کنید.
  • ارتباط با شریک عاطفی: با شریک عاطفی خود در مورد جزئیات زندگی تان صحبت کنید، از رویدادهای روزتان گرفته تا احساسات شخصی تان در مورد وقایع مختلف زندگی.
  • گذراندن وقت با هم: برای گذراندن وقت با کیفیت با شریک عاطفی تان، زمان اختصاص دهید.

در نهایت، اگر رابطه عاطفی باعث ایجاد مشکل در رابطه شما شده است، به فکر صحبت با یک متخصص سلامت روان باشید. آن ها می توانند به شما کمک کنند تا مسائلی را که ممکن است باعث شود شما یا شریک عاطفی تان در وهله اول به دنبال ارتباطات عاطفی با دیگران باشید، برطرف کنید.

اگر شما یا شریک عاطفی تان درگیر یک رابطه عاطفی هستید، مهم است که با هم ارتباط برقرار کنید. کوانگ می گوید: «اجتناب از صحبت کردن یا مخفی نگه داشتن آن می تواند منجر به آسیب بیشتر و دوری بین شما و شریک عاطفی تان شود.» صحبت در مورد این موضوع یک قدم مهم اولیه است، اما ممکن است متوجه شوید که مشاوره زوجین نیز می تواند مفید باشد.

منبع: https://psychology.avije.org/ مرکز مشاوره آویژه

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

زخم های التیام ناپذیر: چگونه با خیانت کنار بیاییم؟

علائم، عوامل محرک و راهبردهای بهبود در آسیب روحی ناشی از خیانت

آیا فکر می کنید شما یا کسی که می شناسید ممکن است در حال مبارزه با آسیب روحی ناشی از خیانت یا رهاشدگی در گذشته باشید؟ اگر چنین است، پس در حال خواندن مقاله خوبی هستید!

در این مقاله مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به موارد زیر خواهیم پرداخت:

  • آسیب روحی ناشی از خیانت چیست؟
  • علائم آسیب روحی ناشی از خیانت
  • بهبودی از آسیب روحی ناشی از خیانت

راهبردهای بهبود:

  • استراتژی 1: به جای اجتناب، آن را بپذیرید
  • استراتژی 2: محرک های آسیب روحی ناشی از خیانت را درک کنید
  • استراتژی 3: پذیرش و نامگذاری احساسات خود را تمرین کنید
  • استراتژی 4: از بدن خود مراقبت کنید
  • استراتژی 5: ابزارهای مراقبت از خود را توسعه دهید
  • استراتژی 6: داستان خود را به اشتراک بگذارید

بزنیم بریم سراغ اصل مطلب آویژه!

آسیب روحی ناشی از خیانت چیست؟

آسیب روحی ناشی از خیانت نتیجه زیر پا گذاشته شدن عمیق یک وابستگی است، جایی که فردی که برای امنیت و رفاه خود به آن وابستگی اعتماد دارد، مورد سوء استفاده یا بی توجهی قرار گرفته است.

آسیب روحی ناشی از خیانت اغلب ناشی از موارد زیر است:

  • آزار و اذیت دوران کودکی: شامل آزار جسمی، جنسی و عاطفی (مثلاً سوءاستفاده عاطفی، تحریف روانی، آزار کلامی و غیره)
  • خیانت شریک عاطفی: شریک عاطفی رابطه نامشروع برقرار می کند یا در مورد موضوع مهمی در رابطه تان به شما دروغ می گوید (پول، اعتیاد جنسی و غیره)

آسیب روحی ناشی از خیانت به شدت با سایر انواع آسیب های روحی متفاوت است زیرا نه تنها تجربه سوء استفاده را در بر می گیرد، بلکه همراه با تجربه خیانت شدن توسط یک رابطه کلیدی مانند والدین، سرپرست، قیم، شریک عاطفی یا فرد دیگری است که برای حمایت و امنیت به او اعتماد شده است.

چون قربانیِ این نوع خیانت، اغلب برای برآورده شدن نیازهای جسمی، روانی و/یا احساسی خود به فردِ آزارگر وابسته است، برای حفظ رابطه رفتار خود را تغییر می دهد.

قربانی ممکن است دچار موارد زیر شود:

  • تناقض ذهنی (توانایی همزمان نگه داشتن دو فکر متناقض)
  • کم اهمیت جلوه دادن (کاهش شدت یک رویداد)
  • عـــدم تشخیص خیانت (ناتوانی در دیدن خیانت با وجود شواهد آشکار)

این شکل از احساس تنهایی روانی، یک استراتژی مقابله‌ای است که با مسدود کردن چیزهایی که برای رویارویی بیش از حد دردناک یا ترسناک هستند، از امنیت ذهنی و احساسی فرد محافظت می کند.

به عنوان مثال، کودکی ممکن است خودش را برای رفتار بد والدینش سرزنش کند یا دلیلی برای خودش بتراشد که به احساس بهتر او نسبت به اتفاقی که افتاده کمک کند. این موضوع می‌تواند توضیح دهد که چرا بسیاری از قربانیان سوءاستفاده، همچنان با فرد آزارگر خود می‌مانند و تأثیر سوءاستفاده را بعد از وقوع آن کم‌اهمیت جلوه می‌دهند، یا چرا کودکانی که به طور پنهانی مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرند، به نظر می‌رسد رابطه‌ای صمیمی با فرد آزارگر خود دارند.

علائم آسیب روحی ناشی از خیانت

علائم و نشانه های آسیب روحی ناشی از خیانت متفاوت است، اما به طور کلی شامل علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مانند موارد زیر می شود:

  • افکار و تصاویر مزاحم (flashbacks - فلش بک ها)
  • کابوس ها یا فلش بک ها
  • رفتارهای اجتنابی (اجتناب از مکان ها، افراد یا موقعیت هایی که یادآور تجربه تلخ هستند)
  • حواس پرتی شدید (اسکن مداوم محیط برای تهدیدهای احتمالی)
  • پرخاشگری یا عصبانیت ناگهانی
  • بی خوابی
  • ترس
  • کناره گیری اجتماعی
  • احساس بی حسی عاطفی
  • علائم فیزیکی مانند سردردهای تنشی، میگرن و خستگی

آسیب روحی ناشی از خیانت در این مورد منحصر به فرد است زیرا شامل احساسات شدید شرمساری مرتبط با سوء استفاده یا نقض شدن است. بنابراین، اگر از آسیب روحی ناشی از خیانت رنج می برید، ممکن است از موارد زیر رنج ببرید:

  • شرم، گناه و سرزنش خود
  • افسردگی
  • عزت نفس پایین و احساس بی ارزشی
  • باورهای منفی در مورد خود و دیگران، مانند "من لایق نیستم"، "همه بی صداقت هستند" یا "به کسی نمی شود اعتماد کرد"
  • نوسانات خلقی غیرمنتظره
  • مشکل در تنظیم احساسات

علائم آسیب روحی ناشی از خیانت (ادامه)

همچنین ممکن است نسبت به اینکه به چه کسی می توانید اعتماد کنید، بدبین و شدیدا مراقب باشید. این اغلب منجر به موارد زیر می شود:

  • ناتوانی در اعتماد
  • مشکل در حفظ روابط یا اجازه دادن به دیگران برای نزدیک شدن به شما
  • مشکلات در صمیمیت
  • مشکل در باور به توانایی های تصمیم گیری خودتان

افرادی که از آسیب روحی ناشی از خیانت رنج می برند همچنین ممکن است دچار گوشه گیری اجتماعی و اضطراب شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد اضطراب اجتماعی و چگونگی غلبه بر آن، وبلاگ ما را بررسی کنید → اینجا([لینک وبلاگ در مورد اضطراب اجتماعی])

علاوه بر این، ممکن است برای مقابله با آسیب روحی ناشی از خیانت استراتژی هایی را توسعه داده باشید که شامل موارد زیر می شود:

  • تجربه گسستگی روانی (فرار روانی) در مواقعی که احساس خطر یا آسیب پذیری شدید می کنید. احساس جداسازی از احساسات ممکن است باعث شود برخی از افراد در طول فلش بک ها، احساسات خود را سرکوب کنند.
  • مشکلات حافظه (به عنوان مثال، خاطرات تحریف شده، خاطرات دروغین)
  • استراتژی های مقابله منفی مانند پرخوری، سوء مصرف مواد مخدر و غیره

بهبودی از آسیب روحی ناشی از خیانت

اگرچه آسیب روحی ناشی از خیانت می تواند دردناک و زندگی را تغییر دهد، ابزارها و مشاوره های خیانت زیادی وجود دارد که می تواند به شما در شروع بهبودی و بازپس گیری زندگی تان کمک کند.

استراتژی 1: به جای اجتناب، آن را بپذیرید

پذیرفتن اینکه مورد خیانت قرار گرفته اید، اولین قدم برای غلبه بر آسیب روحی ناشی از خیانت است. افرادی که دچار "عـــدم تشخیص خیانت" می شوند، تمایل ندارند خودشان را درگیر با این نوع از آسیب ببینند، زیرا تایید و پذیرش اتفاقی که افتاده می تواند طاقت فرسا و دردناک باشد.

برای مقابله با این احساسات، بسیاری از افراد با کم اهمیت جلوه دادن موقعیت، وانمود کردن به اینکه هرگز اتفاق نیفتاده، یا "کناره گیری" کامل از زندگی (به عنوان مثال، افسردگی، سوء مصرف مواد مخدر و غیره) به حالت اجتناب روی می آورند. با این حال، به همان اندازه که پذیرفتن حقیقت ممکن است سخت باشد، اجتناب یا انکار آن تنها استرس و اضطرابی را که احساس می کنید افزایش می دهد.

پذیرفتن آسیب روحی ناشی از خیانت به شما قدرت می دهد تا در روند بهبودی خود پیش قدم باشید. شما می توانید از آسیب ناشی از خیانت به عنوان فرصتی برای رشد شخصی استفاده کنید و در صورت لزوم برای جلوگیری از آسیب های بعدی، اقدامات ایمنی را انجام دهید.

هنگامی که بتوانید آنچه اتفاق افتاده را بپذیرید، می توانید روی یافتن استراتژی های مقابله سالم برای حمایت از خود در طول فرآیند بهبود تمرکز کنید.

 

استراتژی 2: محرک های آسیب روحی ناشی از خیانت را درک کنید

محرک (Trigger) محرک ها صداها، مناظر، بوها و احساساتی هستند که شما را به یاد رویداد آسیب زا می اندازند. محرک های آسیب روحی ناشی از خیانت بسته به تاریخچه منحصر به فرد شما می توانند اشکال مختلفی داشته باشند.

آسیب روحی ناشی از خیانت می تواند زمانی تحریک شود که به شما یادآوری شود که در ابتدا چه خیانتی صورت گرفته است: چه گفته شد و چه کاری انجام شد، چه احساسی داشتید و غیره. برخی از یادآوری های رایج از آسیب روحی ممکن است شامل افراد درگیر، مکان ها یا زمان های خاص از سال و دیدن کسی باشد که شما را به یاد فرد آزارگر می اندازد.

افراد اغلب بدون آگاهی کامل یا به طور ناخودآگاه به یادآوری های خیانت واکنش نشان می دهند. ممکن است ناگهان احساس عصبانیت، حالت تدافعی یا اضطراب کنید بدون اینکه دلیل آن را به طور کامل بدانید.

در هر صورت، دانستن اینکه چه محرک هایی از آسیب روحی ناشی از خیانت به احتمال زیاد بر شما تأثیر می گذارد، می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنید.

 

استراتژی 3: تمرین پذیرش و نامگذاری احساسات خود

وقتی کلمه «خیانت» را می شنویم، می تواند احساسات منفی زیادی را به وجود آورد (مثلاً ممکن است احساس شرم، خشم شدید، غم و اندوه یا بیماری کنید). وقتی افراد این احساسات شدید را از رویدادهای آسیب زا تجربه می کنند، به طور معمول سعی می کنند به هر روشی که ممکن است آنها را از بین ببرند.

پذیرفتن احساسات ناخوشایند بخش مهمی از مقابله با آسیب روحی ناشی از خیانت است. سعی کنید با احساسات خود به طور مستقیم روبرو شوید و آنها را همانطور که به وجود می آیند، بپذیرید. این به معنای نامگذاری احساسات خود بدون قضاوت یا سرزنش (مثلاً، آسیب دیده، عصبانی، ترسیده) است.

اگرچه در ابتدا ممکن است دردناک باشد، یادگیری پذیرش احساسات دشوار، مانند احساسات مرتبط با خیانت، به شما امکان می دهد از آنها عبور کنید و کنترل زندگی خود را دوباره به دست بگیرید.

پذیرفتن به این معنی نیست که احساسات خود را دوست دارید یا وضعیت را تأیید می کنید؛ بلکه به این معنی است که اذعان کنید احساسات دشوار به عنوان بخشی از فرآیند بهبودی می آیند و می روند.

نامگذاری احساسات شما می تواند به قابل درک تر و قابل تحمل تر شدن آنها کمک کند. همچنین به شما کمک می کند تا احساس کنترل بر احساسات خود داشته باشید تا اینکه آنها شما را کنترل کنند.

 

استراتژی 4: از بدن خود مراقبت کنید

مراقبت از بدن شما شامل همه چیز، از خوب غذا خوردن تا اختصاص دادن زمان برای مراقبت از خود است. هرچند ممکن است به نظر مرتبط نباشند، بدن و ذهن به طور پیچیده ای به هم مرتبط هستند. زمانی که به طور مداوم نیازهای بدن خود را برای غذا، آب و استراحت برآورده می کنید، با ایجاد پایه ای قوی برای سلامت روان و رفاه خود، از ذهن خود نیز مراقبت می کنید.

می توانید با خوب غذا خوردن و خواب کافی شروع کنید. تغذیه مناسب در تمام طول زندگی شما ضروری است - نه فقط در مواقع استرس - و با بهبود سلامت روان مرتبط بوده است. مقدار زیادی آب بنوشید و غذاهای سالم حاوی ویتامین ها و مواد معدنی (مثلاً میوه و سبزیجات) مصرف کنید.

سعی کنید یک روال منظم روزانه برای خود ایجاد کنید تا بدانید چه چیزی را باید به صورت روزانه انتظار داشته باشید. این قابل پیش بینی بودن به شما در روند بهبودی کمک خواهد کرد.

همچنین ممکن است برایتان مفید باشد که هر روز زمانی را برای خودتان اختصاص دهید تا آرامش پیدا کنید و دوباره انرژی بگیرید. به عنوان مثال، به جای تماشای تلویزیون، کتاب خوبی بخوانید، به بیرون از خانه برای قدم زدن بروید یا کار خوبی برای فرد دیگری انجام دهید.

ورزش نیز یکی از بهترین راه ها برای مراقبت از بدن شماست. زمانی که به طور منظم ورزش می کنید، اندورفین هایی ترشح می شوند که به طور طبیعی روحیه شما را تقویت می کنند. همچنین راهی عالی برای خلاص شدن از شر احساسات فروخورده است.

با اختصاص دادن زمان و تلاش لازم برای برآوردن نیازهای بدنتان، به خودتان می گویید که فرد باارزشی هستید که ارزش مراقبت کردن را دارید!

 

استراتژی 5: ابزارهای مراقبت از خود را توسعه دهید

بهترین نوع مراقبت از خود زمانی است که دقیقا زمانی که احساس خطر یا تمایل به رفتار مخرب دارید، انجام دهید. زمانی که مکانیزم های مقابله ای نداشته باشیم، احساسات ما می توانند ما را کنترل کنند، به جای اینکه ما بتوانیم به طور سازنده از آنها عبور کنیم.

بسیاری از افراد متوجه شده اند که داشتن لیستی از مهارت های مقابله ای که در هنگام احساس شدید یک عاطفه می توانند به آن مراجعه کنند، مفید است. این ابزارها «مهارت های بقا در بحران» نامیده می شوند و باید به شما کمک کنند تا از هر احساس دشوار ناشی شده بدون آسیب رساندن یا بدتر کردن شرایط عبور کنید.

ایجاد تمرین ذهن آگاهی - ذهن آگاهی توانایی حضور کامل در هر لحظه بدون قضاوت یا انتقاد است. زمانی که ذهن آگاهی دارید، از همه چیز اطرافتان آگاه هستید تا اینکه حواس پرت شوید یا درگیر افکار خودتان در مورد اتفاقاتی که افتاده یا هنوز نیفتاده باشید. ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند زمانی که احساسات منفی شروع به غلبه بر شما می کنند، خودتان را متمرکز کنید تا آنها بر شما چیره نشوند.

مراقبت از خود و پذیرش خود را تمرین کنید – مراقبت از خود به معنای مهربان بودن با خودتان است، زمانی که شکست خورده اید، توسط دیگران آزار دیده اید یا بدرفتاری شده اید، یا با دوران سختی یا مانعی روبرو شده اید. مراقبت از خود می تواند به سادگی چند دقیقه در روز اختصاص دادن برای تشویق خودتان به دلیل گذراندن از موقعیت های سختی باشد که با آنها روبرو می شوید. مراقبت از خود توانایی شما را برای مقابله موثر، مدیریت افکار و احساسات منفی در مورد خودتان و افزایش انگیزه شخصی تان تقویت می کند.

نفس عمیق بکشید - وقتی احساس استرس می کنید، نفس کشیدن تان کوتاه تر و سطحی تر می شود که در واقع احساس وحشت یا استرس را تشدید می کند. دم و بازدم آهسته از دیافراگم، سیستم عصبی شما را به حالت آرام تری بازنشست می کند و می تواند به شما کمک کند در هنگام ناراحتی یا غرق شدن در احساسات، آرام شوید.

استراتژی 6: داستان خود را به اشتراک بگذارید

صحبت کردن در مورد تجربیاتتان با افرادی که دلسوز و حمایتگر هستند می تواند به شما کمک کند افکار و احساسات خود را در یک محیط امن پردازش کنید. این فرد ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک درمانگر یا گروه حمایتی با اعضای قابل اعتماد و همدل باشد.

خانواده و دوستان: روابط سالم به شما احساس ارتباط و تعلق خاطر می دهد و باعث می شود احساس تنهایی نکنید. از آنجایی که با غرق شدن در مشکلات، توانایی مقابله با آنها کاهش می یابد، به حمایت دیگران نیاز داریم تا در الگوهای منفی تفکر یا رفتاری که فقط باعث پیچیده شدن مشکلاتمان می شود، گیر نکنیم.

ممکن است بعد از خیانت، نسبت به اعتماد دوباره به دیگران مردد باشید، اما مهم است تمرین کنید تا به افرادی که اعتمادشان را جلب کرده اند و با اعمال و سخنانشان نشان می دهند که به رفاه شما اهمیت می دهند، اعتماد کنید.

نوشتن خاطرات: گاهی اوقات پیدا کردن کلمات برای گفتن داستان به صورت کتبی، راحت تر از صحبت کردن است. نوشتن خاطرات در مورد آنچه تجربه می کنید، می تواند اولین گام بسیار مفیدی باشد و یک عمل مداوم مراقبت از خود برای درک افکار و احساساتتان باشد. همچنین می توانید در مورد استراتژی های مقابله ای که استفاده کرده اید یا دوست دارید تمرین کنید، یادداشت بردارید.

گروه های حمایتی: فقط گوش دادن به داستان های دیگران می تواند فوق العاده مفید باشد. شرکت در جلسات الکلی های گمنام (AA) یا گروه های حمایتی می تواند به شما کمک کند احساس تنهایی کمتری نسبت به آنچه که پشت سر گذاشته اید داشته باشید. زمانی که به داستان‌های دیگران گوش می‌دهید، می‌توانید از تجربیاتشان بیاموزید و ببینید که چگونه توانسته‌اند با این موضوع کنار بیایند و بهبود یابند. این می تواند شما را برای برداشتن گام های لازم برای بهبودی خودتان، حتی زمانی که ممکن است در مواقعی سخت یا چالش برانگیز به نظر برسد، انگیزه دهد.

درمان: درمان به طور خاص به عنوان یک مکان امن در نظر گرفته شده است، جایی که می توانید بدون قضاوت یا انتقاد در مورد عمیق ترین افکار و احساسات خود صحبت کنید. درمانگر شما برای گوش دادن با قلبی باز، کمک به شما در ایجاد مهارت های مقابله، یافتن راه های جدید برای درک آنچه اتفاق افتاده است (و آنچه اکنون در حال اتفاق است) و حرکت به جلو به روشی سالم در آنجا حضور دارد.

منبع: https://psychology.avije.org/ روانشناسی آویژه

 

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

خیانت، بی وفایی، روابط عاطفی – خیانت های بزرگ برای هر رابطه ای به شدت آزار دهنده و آسیب زا هستند. در حالی که جدایی یا طلاق برای برخی زوج ها اجتناب ناپذیر است، اما ممکن است برای زوج های دیگری که مایلند گذشته را پشت سر بگذارند و به جلو حرکت کنند، امیدی وجود داشته باشد. ما مشاوران و روانشناسان آویژه در اینجا نگاهی به شش قدمی می اندازیم که هر دو زوج می توانند برای رسیدن به بخشش بعد از خیانت با موفقیت انجام دهند.

قدم اول: با خودتان صادق باشید

حتی اگر دردناک باشد، هر دو طرف باید با صداقت کامل وارد فرآیند بخشش شوند. اغلب اوقات فکر می کنیم که با خودمان صادق هستیم، در حالی که اینطور نیست. به همین دلیل است که گذاشتن زمانی برای تامل در خلوت، در مورد نقش خودتان در این رابطه و آنچه واقعاً از آن می خواهید، بسیار مهم است.

سوالاتی که ممکن است بخواهید از خود بپرسید:

  • یک نتیجه مثبت از این رویداد برای من چگونه خواهد بود؟
  • اهداف بلندمدت من برای رابطه / زندگی ام چیست؟
  • رفتارهای من چگونه بر وضعیت تأثیر گذاشته است؟

قدم دوم: دیدگاه خود را به صورت فیزیکی بنویسید

حالا که در ذهنیتی صادقانه قرار دارید، زمانی را برای نوشتن تمام افکار خود به صورت فیزیکی اختصاص دهید. این کار می تواند به شفاف سازی بیشتر افکار، پردازش احساسات پیچیده و دور ریختن تمام منفی بافی هایی که ممکن است در درون شما انباشته شده باشد، کمک کند. در مشاوره خیانت اغلب اوقات نوشتن نامه ای به شریک عاطفی و بیان دیدگاهتان از ماجرا مفید است.

به خاطر داشته باشید که این فعالیت برای خودتان است. بعد از اینکه نامه را نوشتید، می توانید آن را در یک مکان امن نگه دارید یا آن را پاره کنید و دور بریزید.

قدم سوم: با هم برای تحلیل اتفاقات پیش بیایید

حالا که افکارتان شفاف شده است، می توانید با هم در یک محیط امن برای بحث و تحلیل اتفاقات پیش آمده، گرد هم آیید. چه اتفاقاتی منجر به خیانت شد؟ آیا مسائل بلندمدتی وجود دارد که انباشته شده اما هرگز به طور علنی در مورد آنها صحبت نشده است؟

برای اینکه این مرحله مؤثر باشد، هر دو طرف باید مایل باشند بدون هیچ ترسی با یکدیگر صادق باشند. علاوه بر این، باید از توهین، تحقیر یا حمله به شخصیت یکدیگر در طول فرآیند خودداری کنید. به یاد داشته باشید که هر دو در یک طرف هستید و با هم برای یافتن راه حل تلاش می کنید.

قدم چهارم: تصمیم گیری برای ادامه یا عدم ادامه رابطه

بعد از اینکه همه چیز آشکار شد، هر دو طرف باید تصمیم بگیرند که آیا می خواهند رابطه را ادامه دهند یا خیر. ممکن است یک شبه به این تصمیم نرسید – و اشکالی ندارد! به خودتان زمان بدهید تا آرام شوید و احساساتتان را پردازش کنید.

در حالی که مهم است به خودتان زمان بدهید، همچنین باید مطمئن شوید که شریک عاطفی تان را برای مدت نامحدودی بدون پاسخ رها نکنید. این کار برای هیچ یک از طرفین منصفانه نیست و در نهایت باعث طولانی شدن روند بهبود و بخشش می شود.

قدم پنجم: حرکت به جلو

اگر هر دو طرف تصمیم به ماندن با هم گرفته اند، می توانید با یک تلاش جمعی گذشته را پشت سر بگذارید و به جلو حرکت کنید. در اینجا برخی از مراحل نهایی وجود دارد که هر دو طرف می توانند برای پیشرفت انجام دهند.

مراحل نهایی برای شریک عاطفی که خیانت کرده است:

  • عذرخواهی کنید: صمیمانه عذرخواهی کنید و مسئولیت کار خود را بر عهده بگیرید.
  • درخواست بخشش کنید: از شریک عاطفی تان بخواهید که شما را ببخشد.
  • ارتباط با فرد سوم را قطع کنید: هر گونه ارتباطی را با فردی که با او رابطه داشته اید، به طور کامل قطع کنید.
  • اعتمادسازی مجدد: تلاش آگاهانه ای برای ایجاد احساس امنیت، عشق و ارزشمندی در شریک عاطفی تان داشته باشید.
  • ابراز امیدواری برای آینده: به شریک عاطفی تان بگویید که از حرکت به جلو و با هم بودن هیجان زده هستید.

مراحل نهایی برای شریک عاطفی که مورد خیانت قرار گرفته است:

  • عذرخواهی برای واکنش های منفی: برای هر رفتار منفی که ممکن است بعد از خیانت از خود نشان داده باشید، عذرخواهی کنید.
  • بخشیدن شریک عاطفی: به شریک عاطفی تان بگویید که او را به خاطر خیانتش بخشیده اید.
  • ابراز امیدواری برای آینده: به شریک عاطفی تان بگویید که از حرکت به جلو و با هم بودن هیجان زده هستید.

به خاطر داشته باشید که بخشش و بازسازی اعتماد یک فرآیند طولانی است و زمان و دارای احساس تنهایی است. صبور باشید، با هم صادق و باز باشید و برای بهتر شدن رابطه تلاش کنید.

قدم ششم: گرامی داشتن این تصمیم

بعد از اینکه هر دو طرف برای بخشیدن و ادامه رابطه متعهد شدید، سعی کنید کاری را با هم انجام دهید تا این لحظه را گرامی بدارید و آن را خاص کنید. این می تواند یک کار نمادین مانند تجدید عهد خصوصی یا رد و بدل کردن کارت باشد. یا می توانید با هم برای یک شام خوب بیرون بروید. لحظات گرامیداشت راهی عالی برای ایجاد یک سد بین گذشته و آینده هستند و همچنین به ایجاد یک حس مثبت برای حرکت به جلو کمک می کنند.

نکات مهم:

  • این گرامیداشت صرفا برای جشن گرفتن خیانت نیست، بلکه برای جشن گرفتن تصمیم مشترک شما برای حرکت به جلو و بازسازی اعتماد در رابطه است.
  • این کار را تنها زمانی انجام دهید که هر دو طرف برای بخشش و ادامه رابطه کاملا آماده باشید. فشار آوردن به این کار می تواند نتیجه معکوس داشته باشد.
  • مهم ترین چیز این است که کاری را انجام دهید که برای هر دوی شما خاص و معنادار باشد.

رابطه شما بعد از خیانت به پایان نرسیده است

تیم درمانگران دلسوز ما در مرکز مشاوره آویژه به بسیاری از زوج ها در گذر از خیانت و یادگیری ترمیم روابطشان کمک کرده اند.

برای شروع مسیر درمانی خود، لطفاً این مراحل ساده را دنبال کنید:

  1. جلسه اولیه درمانی خود را رزرو کنید.
  2. با یک درمانگر دلسوز ملاقات کنید.
  3. تعمیر رابطه خود را شروع کنید!

خدمات دیگر ارائه شده در کلینیک آویژه

تیم آویژه درک می کند که شما فردی پیچیده هستید که ممکن است برای مقابله با مشکلات مختلف سلامت روان به حمایت نیاز داشته باشید. به همین دلیل است که کلینیک آویژه علاوه بر بهبودی پس از خیانت، طیف وسیعی از خدمات را ارائه می دهد. سایر خدمات سلامت روان ارائه شده عبارتند از:

  • زوج درمانی فشرده
  • نظارت تایید شده توسط AAMFT و LMHC
  • بنیادهای عشق ماندگار
  • کارگاه ها و جلسات زوج درمانی
  • درمان فردی برای مسائل مربوط به رابطه
  • درمان خانواده

ما مشاروان آویژه همچنین مشاوره طلاق، مشاوره مسیحی، مشاوره والدین مشترک، مشاوره ناباروری، درمان از دست دادن فرزند و درمان قبل از تولد را ارائه می دهیم. برای اطلاعات بیشتر، می توانید وبلاگ ما را بخوانید تا اطلاعات بیشتری کسب کنید! https://psychology.avije.org/

نکات مهم:

  • خیانت به معنای پایان رابطه نیست و کمک گرفتن از یک درمانگر می تواند مفید باشد.

منبع: مرکز مشاوره خانواده آویژه

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

چه سوالاتی در قرار ملاقات اول از دختر مورد علاقه بپرسیم؟

برای آشنایی با این که چه سوالاتی در قرار ملاقات اول از دختری که با وی قرار گذاشته اید، بپرسید،چند توصیه بسیار کارآمد برایتان داریم.

کجا به دنیا آمدی؟ 

بهترین سوال برای شروع صحبت های شما با یک دختر می تواند این باشد که کجا به دنیا آمده است.

❤️ قطعا اگر طرف مقابل شما فردی خجالتی و یا کم حرف باشد، پاسخ به این سوال را تنها با یک کلمه پاسخ می دهد.

❤️ نیازی نیست بلافاصله به سراغ سوال بعدی بروید. می توانید از وی بخواهید تا کمی بیشتر در مورد محل تولدش و خاطراتی که در آن دارد برای شما توضیح دهد. اگر هم خاطره یا شناخت خاصی از آن شهر دارید می توانید وارد صحبت های طرف مقابل شده و در رابطه با آن شهر اظهار نظر کنید.

ترجیح می دهی در کجا زندگی کنی؟

اگر برای دریافت پاسخ سوال اول به اندازه کافی صبور بوده باشید، یخ بین رابطه شما تا اندازه زیادی آب شده است و می توانید راحت تر به سراغ سوال های بعدی برای شناخت طرف مقابلتان بروید.

حال که بحث محل تولد دختری که با او قصد آشنایی دارید را مطرح کرده اید، بهترین زمان برای این است که از وی بپرسید برنامه اش برای زندگی در آینده چگونه است؟

❤️ قصد دارد در کجا زندگی کند و آیا اقدام خاصی برای رفتن به مکان خاصی که مورد علاقه است انجام داده است یا خیر.

پرسش این سوال از دو بابت مورد توجه است:

❤️ اول اینکه به شما کمک می کند تا متوجه این موضوع شوید که فرد مقابل شما به مهاجرت چه از نوع داخلی و چه از نوع خارجی فکر می کند یا خیر؟

❤️ دوم اینکه کمکتان می کند تا وجه اشتراک و یا اختلافات در مورد محل زندگی تان را که بسیار هم برای تداوم آشنایی تان مهم است را متوجه شوید.

به چه تفریحاتی علاقه مند هستید؟

از وی سوالاتی را بپرسید که کمی حال و هوای مکالمه بینتان را شورانگیزتر نماید. به عنوان مثال از او بخواهید تا برایتان توضیح دهد، چه علایقی دارد و با انجام چه اقداماتی حال و هوایش بهتر می شود.

❤️ قطعا یکی از پاسخ هایی که شاید در میان دختران شایع باشد، مربوط به خرید از فروشگاه های مختلف و سر زدن به مراکز خرید معروف است. می توانید از قبل نام چند مرکز خرید خوب را شناسایی کرده و به وی پیشنهاد دهید اگر تمایل داشته باشد، در قرارهای بعدی خود سری به آنها بزنید.

رابطه ات با اعضای خانواده ات به چه صورت است؟

وقت آن رسیده که سوالاتی را که موجب شناخت بیشتر شما از دختر مورد علاقه تان می شود را به آرامی از وی بپرسید.

❤️ پرسش در مورد اعضای خانواده اش و نوع ارتباطی که با آنها دارد، شروع خوبی برای این است که کمی بیشتر به وی نزدیک شوید. از او در مورد رابطه اش با پدرو مادرش و اینکه چند خواهر و برادر دارد، سوال بپرسید.

❤️ نه اینکه از همان ابتدای کار سوالاتی اقتصادی در مورد شرایط خانوادگی اش بپرسید. این موضوع می تواند این حس را به طرف تلقین کند که شما قصد فضولی در مورد خانواده اش را دارید.

❤️ بهتر است سوالات با چنین محتوایی را برای دیدارها بعد بگذارید. اکنون به همین کم و کیف رابطه اعضای خانواده بسنده کنید.

چه خصوصیات اخلاقی داری؟

با پرسیدن این سوال متوجه خواهید شد که طرف مقابل شما چه گونه فردی از نظر اخلاقی است. فردی شوخ طبع است یا کاملا جدی است. خوش رو و خوش خنده است و یا اینکه کمتر اهل ارتباط برقرار کردن است. کم حرف است یا پر حرف است. زودرنج است یا فردی صبور است.

❤️ هر کدام از این سوالات ریز می تواند میزان اشتراکات و اختلافات اخلاقی شما را بیشتر برایتان مشخص کند.

❤️ ضمن اینکه به شما این اجازه را می دهد تا بررسی کنید این ویژگی ها تا چه اندازه با معیارهای شما برای دختر مورد علاقه تان همخوانی دارد.

با کسی رابطه جدی داشته ای یا نه؟

اگر تا به این جای دیدارتان به خوبی پیش رفته است و به نظرتان استرس و ترس شروع مکالمه از میانتان رفته است. الان فرصت خوبی برای این است که به سراغ شخصیت خود طرف مقابلتان رفته و سوالاتی در مورد زندگی شخصی اش از وی بپرسید.

❤️ قطعا برای شما مهم است که اولین نفر در دیدار با یک دختر هستید یا تجربه چندم وی بوده اید. پس نگران پرسیدن چنین سوالی از او نباشید. به راحتی از وی بخواهید تا در این رابطه برایتان توضیحاتی دهد.

❤️ حتی می توانید برای ایجاد اعتماد میان طرف مقابلتان پس از پرسیدن این سوال به وی بگویید که اگر تمایل به پاسخ در این رابطه دارد، می تواند در مورد این موضوع صحبت کند.

❤️ حواستان باشد که چندان موشکافانه به این موضوع نگاه نکنید.

چه سوالاتی در قرار ملاقات اول از دختر مورد علاقه بپرسیم؟

برنامه ات برای آخر هفته ها چیست؟

پس از پرسیدن سوال قبلی بهتر است سوال آسان تری که حتی خودتان هم بتوانید در آن اظهار نظر کنید را از طرف مقابلتان بپرسید. پرسش در مورد برنامه آخر هفته می تواند موضوع بسیار خوبی باشد.

❤️ به واسطه این سوال می توانید حتی برنامه ای را هم برای قرار ملاقات بعدی خود فیکس کنید. سینما بروید، طبیعت گردی کنید و یا اینکه وی را به یک رستوران و کافه دعوت کنید.

تابحال عاشق شدی؟

اگرچه پاسخ به این سوال برای هر فردی کمی سخت است اما قطعا برای شما مهم است که بدانید طرف مقابلتان چه احساساتی را در روابط با جنس مخالف خود تجربه کرده است و تا چه اندازه رابطه با شما برایش اهمیت دارد.

❤️ بهتر است برای این که طرف مقابل از پاسخ به این سوال معذب نشود یا احساس بدی به وی دست ندهد به او بگویید که اگر دوست دارد به سوالتان پاسخ دهد.

در مورد علایق خودتان از وی سوال بپرسید.

این نکته را فراموش نکنید که جدا از بحث سوال در مورد علایق و خصوصیات فرد طرف مقابلتان لازم است که نظر وی را در مورد علایق خودتان هم از وی جویا شوید.

❤️ می توانید زمانی که فکر می کنید سوال خاصی در مورد فرد مقابلتان ندارید شروع به معرفی خودتان کرده و در نهایت از علایق خودتان صحبت کنید و بگویید چه رفتارها و خصوصیاتی دارید.

❤️ به عنوان مثال برای وی توضیح دهید که چقدر اهل سفر هستید و از او میزان علاقه اش را به این موضوع جویا شوید. یا اینکه به وی بگویید که از چه افرادی خوشتان نمی آید و یا چه افرادی را به حریم خصوصی تان راه می دهید.

سخنی از مشاوران آویژه

اولین قرار ملاقات شما با یک دختر می تواند تا حد زیادی بر ادامه رابطه تان تاثیر گذار باشد. این مهم است که به عنوان یک مرد سوالاتی را از وی نپرسید که موجب شود او خیال کند که فردی بدبین و شکاک هستید.

بهتر است در این قرار ملاقات بیشتر از هر چیز پاسخش به سوالات کلی را خودتان از وی پرسیده بودید، مورد توجه قرار دهید. پیشنهاد مشاوران مرکز مشاوره آویژه به شما این است که به هیچ عنوان برای قرار ملاقات اول خودتان بیش از اندازه برنامه ریزی نکرده و سوالات سخت و البته بسیار خصوصی و شخصی را انتخاب نکنید، مگر اینکه نوع تعامل و ارتباط شما به جاهای خوبی ختم شود.

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

 

مزایای رابطه جنسی پیش از ازدواج

مهم ترین مزایای رابطه جنسی پیش از ازدواج:

اگر بخواهیم از هر دو جنبه به رابطه پیش از ازدواج فکر کنیم، باید مزایای چنین رابطه ای را هم مورد توجه قرار دهیم. هرچند که این مزایا زودگذر بوده و نمی توان برای آنها مدت زمان خاصی را متصور شد:

 رابطه پیش از ازدواج صمیمت فیزیکی میان افراد را افزایش می دهد:

اینکه افراد بتوانند در رابطه با کسی احساس صمیمت بیش از حد داشته و خود واقعی شان باشند، موضوع بسیار مهم و حائز اهمیتی است. رابطه جنسی پیش از ازدواج می تواند چنین حس و حالی را برای مدت کوتاهی بین طرفین یک رابطه ایجاد کند.

 رابطه جنسی به شما درک تازه ای از خودتان می دهد:

رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود تا هویت جنسی خود را هم درک کنید. چرا که هر فردی هویت جنسی متفاوتی داشته و چنین رابطه ای کمک می کند تا افراد بفهمند از چه چیزهایی در رابطه لذت می برند و یا چه چیزهایی را دوست ندارند.

 صمیمت میان شما را بیشتر می کند:

درست است که گاهی اوقات رابطه جنسی پیش از ازدواج می تواند منجر به افزایش صمیمت میان شما و فرد مقابلتان شود، با این حال این موضوع را هم باید در نظر بگیرید که مشخص نیست این روند صمیمی بودن تا چه زمانی ادامه پیدا کند.

 هیجانات آنی و زودگذر شما را تقلیل می دهد:

رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود آن بخش از افرادی که تنها برای تامین نیاز جنسی خود تصمیم به ازدواج می گیرند، با دید بازتری برای ازدواج خود تصمیم گرفته و از اقدامات آنی و هیجانی برای ورود به مهم ترین مرحله زندگی خود جلوگیری کنند.

 جایگاه رابطه جنسی را تغییر می دهد:

رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود که به مرور زمان متوجه اهمیت کمتر آن نسبت به دیگر مسائل زندگی برای تعهد در برابر یک فرد جهت یک عمر زندگی شوید. چنین روابطی پس از گذشت مدت زمانی خاص، اولویت های صحیح تری را برای زندگی پیش روی شما خواهند گذاشت.

سخنی از مشاوران آویژه

این موضوع را به هیچ عنوان فراموش نکنید که رابطه جنسی آخرین مرحله از یک رابطه پایدار میان زن و مرد است و نباید بدون هیچ تعهد مادم العمری که میان زن و مرد برقرار می شود، وارد آن شد.

این افکار نادرستی که برخی از تصورات کنونی اطرافیانتان موجب بال و پر گرفتنشان شده است را دور بیاندازید. بیان ادعاهایی مانند اینکه دوره زمان عوض شده است و شرایط طور دیگری در حال پیش روی است، نه یک اصل درست بلکه تنها باوری اشتباه است که شما را به انجام رفتارهای نادرست و اتخاذ تصمیمات نامعقول پیش از ازدواج رسمی با یک فرد ترغیب می کند.

ما مشاوران مرکز مشاوره تلفنی خانواده آویژه به شما پیشنهاد می کنند تا پیش از تعهد ازدواج از هر گونه برقراری رابطه جنسی با طرف مقابلتان خودداری کنید. توجه این موضوع برای آن گروه از افرادی که واقعا قصد ازدواج داشته و به تشکیل زندگی مشترک فکر می کنند، بسیار مهم است. تصمیم گیری با خودتان است، آیا واقعا دلتان می خواهد در آینده یک فرد متاهل شوید یا از کیفیت زندگی مجردی خود راضی بوده و دوست ندارید زیر بار مسوولیت و تعهد در برابر یک فرد خاص بروید.

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

نشانه های پرخاشگری در زنان

کنترل پرخاشگری یکی از چالش‌های مهم در جامعه‌ها است که نیازمند شناخت عوامل مؤثر و تأکید بر اهمیت آنها می‌باشد. در اینجا، برخی از علل کنترل پرخاشگری را بررسی می‌کنیم:

۱. حفظ صلح و آرامش اجتماعی: یکی از علل اصلی کنترل پرخاشگری، حفظ صلح و آرامش در جامعه است. پرخاشگری می‌تواند منجر به افزایش تنش‌ها، خشونت و تضادهای اجتماعی شود. بنابراین، کنترل پرخاشگری از طریق ترویج فرهنگ صلح، احترام و همبستگی می‌تواند به حفظ آرامش اجتماعی کمک کند.

۲. ایجاد امنیت و حفاظت از افراد: پرخاشگری می‌تواند باعث بروز خطرات فیزیکی و روانی برای افراد شود. کنترل پرخاشگری با ایجاد محیط‌های امن و حفاظتی برای افراد و جلوگیری از وقوع خشونت و آسیب‌های جسمانی یا روانی به آنها، اهمیت بالایی دارد.

۳. حفظ روابط اجتماعی سالم: پرخاشگری می‌تواند به خراب شدن روابط اجتماعی و خانوادگی منجر شود. کنترل پرخاشگری با توجه به اهمیت روابط سالم و مؤثر، می‌تواند به ارتقای همبستگی، احترام و تعامل مثبت در جامعه کمک کند.

۴. حمایت از رشد و توسعه فردی: پرخاشگری می‌تواند تأثیر مخربی بر رشد و توسعه فردی داشته باشد. کنترل پرخاشگری با ایجاد محیط‌های پشتیبانی کننده، ایجاد فرصت‌های آموزشی و توانمندسازی افراد، می‌تواند به رشد و توسعه سالم فردی کمک کند.

۵. ارتقای بهره‌وری و پیشرفت اجتماعی: پرخاشگری می‌تواند باعث کاهش بهره‌وری، تعطیلی و نقصان در پیشرفت اجتماعی شود. کنترل پرخاشگری با ارائه آموزش‌ها، مشاوره‌ها و ارتقای همکاری و تعامل می‌تواند به افزایش بهره‌وری و پیشرفت اجتماعی کمک کند.

دلیل پرخاشگری چیست؟

دلیل پرخاشگری زنان و همچنین علت پرخاشگری مردان را نمی توان تنها یه موضوع خاص دانست. پرخاشگری معمولا یک دلیل خاص و مشخص نخواهد داشت. می توان گفت دلیل پرخاشگری مردان و زنان به عوامل مختلفی بستگی دارد و عوامل مختلفی می توانند در ایجاد اختلال پرخاشگری نقش موثری داشته باشند. مهم ترین علل پرخاشگری عبارتند از:

 عوامل بیولوژیکی

عوامل مختلفی در شیمی مغز و بدن انسان وجود دارد که می توانند علت پرخاشگری زنان و مردان باشند مانند:

 رشد نامنظم مغز

طبق مطالعات و تحقیقات انجام شده، افزایش فعالیت در آمیگدال مغز و همچنین کاهش فعالیت قشر جلوی مغز می تواند پرخاشگری را افزایش دهد. برخی از ضایعات در مغز که هنگام قرار گرفتن در شرایط عصبی رخ می دهند نیز می تواند رفتارهای پرخاشگرانه را با خود به همراه داشته باشد.

 عوامل ژنتیکی

وراثت و همچنین جهش یافتن برخی از ژن ها مانند مونوآمین اکسید نیز می تواند در ایجاد اختلال پرخاشگری و پرخاشگری شدید و طولانی مدت در افراد نقش بسزایی داشته باشد.

 عدم تعادل مواد شیمیایی در مغز

عدم تعادل بین مواد شیمیایی و همچنین هورمونی در مغز می تواند باعث پرخاشگری شدید شده و علت پرخاشگری زنان و مردان محسوب شود. سطوح غیر استاندارد انتقال دهنده های عصبی مانند سروتونین، دوپامین، گاما، آمینوبوتیریک اسید و … باعث ایجاد رفتار تهاجمی و عصبی در فرد می شوند. افزایش تستوسترون نیز می تواند هم علت پرخاشگری زنان باشد و هم مردان.

 عوارض جانبی داروها

داروهایی که تغییراتی را در مغز انسان بوجود می آورند می توانند یکی از علل پرخاشگری باشند. پس بهتر است قبل از مصرف هرگونه داروی تجویزی عوارض آن را مطالعه کنید تا مطمئن شوید چه عوارضی را می تواند برای شما داشته باشد.

 برخی از بیماری های جسمی

بیماری ها و یا موقعیت هایی که به مغز آسیب می رساند می توانند علت پرخاشگری شدید در مردان و زنان باشند. مثلا سکته مغزی، زوال عقل، آسیب به سر و … می تواند پرخاشگری های غیرقابل کنترل را با خود به همراه داشته باشد.

 عوامل روانشناسی

برخی از مشکلات سلامت روان و بیماری های روانی می تواند باعث ایجاد رفتار پرخاشگرانه شود. مانند:

 اختلالات رفتاری

 اختلالات مقابله ای و نافرمانی ها

 اختلال انفجاری متناوب

 نقص توجه و بیش فعالی

 اوتیسم

 اختلال دو قطبی

 استرس پس از سانحه

 افسردگی شدید

 مصرف مواد مخدر و الکل

 اضطراب و استرس شدید

 اختلال شخصیتی مرزی

 اختلال شخصیتی اجتماعی

البته همیشه نمی توان گفت علت پرخاشگری افراد می تواند بیماری های روانی باشد. همچنین داشتن سلامت روانی نیز به این معنا نیست که فرد جز افراد پرخاشگر نخواهد بود. دلیل پرخاشگری می تواند بیماری های روانی باشد اما جز دلایل ثابت و اصلی پرخاشگری نخواهد بود.

 عوامل محیطی

 مشکلات و چالش های زندگی

چالش های زندگی، مشکلات خانوادگی، شرایط زندگی افراد و … همگی میتوانند دلایلی برای رفتارهای پرخاشگرانه افراد باشند.

پرخاشگری های زودگذر و طبیعی که ممکن است برای هر فردی رخ بدهند اکثرا علت های محیطی دارند. شرایط زندگی و مشکلات و چالش هالی زندگی می تواند علت پرخاشگری طبیعی باشد. پاسخ به استرس، ترس و اضطراب یا احساس از دست دادن می تواند با پرخاشگری نمایان شود.

 نشان دادن احساسات خود

گاهی فرد برای نشان دادن احساسات خود مانند احساس ناامیدی، بدرفتاری، شنیده نشدن و … شروع به پرخاشگری می کند. این اتفاق زمانیکه شما یاد نگرفته باشید چگونه باید چالش ها را مدیریت کرده و با احساسات خود به طور درستی برخورد کنید، شدیدتر شده و می تواند پرخاشگری را به عادت برای شما هنگام مواجه با مشکلات تبدیل کند.

 تربیت نادرست و عدم توانایی مدیریت والدین

در برخی از موارد نیز تربیت ناصحیح و همچنین عدم آگاهی در رابطه با مدیریت مشکلات و تصمیم گیری درست در بدترین شرایط می تواند پرخاشگری فرد را به همراه داشته باشد. پرخاشگری می تواند برای شما اتفاق بیفتد اگر:

 شما مورد آزار و اذیت خواهر و برادر و یا والدین بدسرپرست قرار گرفته باشید.

 در محله و جامعه ای بزرگ شده باشید که خشونت یکی از فتار عادی مردم بوده است.

 در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفته باشید و در این باره با کسی صحبت نکرده باشید.

 رفتارهای ظالمانه و ناعادلانه را تحمل کرده باشید.

و …

درمان پرخاشگری در مردان و زنان

این طبیعی است که گاهی احساس ناامیدی و ناراحتی و غصه داشته باشید. این احساسات همچنین می توانند پرخاشگری را برای شما به همراه داشته باشند. اما اگر پرخاشگری به یک عادت برای مقابله با پیشامدهای ناگوار، چالش های سخت و مشکلات در زندگی تبدیل شود، اصلا خوب نیست. پرخاشگری در بزرگسالان می تواند آسیب های فیزیکی، عاطفی، روحی و جسمی را برای فرد و اطرافیان به همراه داشته باشد. پس بهتر است به دنبال راهی برای درمان زن پرخاشگر و مرد پرخاشگر باشید. راه های درمانی که برای درمان پرخاشگری شدید و اختلال پرخاشگری وجود دارد عبارت است از:

 درمان شناختی رفتاری (CBT)

این نوع از درمان یکی از انواع روان درمانی ها است که به فرد کمک می کند الگوهای رفتاری غیر مفید خود را شناسایی کرده و آنها را تغییر دهد. همچنین مشاور سعی می کند تا تکنیک های مقابله ای مغفیدی را به فرد آموزش دهد تا هنگام رویارویی با مشکلات و چالش ها از آنها استفاده کند. در درمان شناختی رفتاری تمرکز بر تجربیات گذشته نخواهد بود. اما می تواند این نوع از درمان باعث بهبودی علائم اضطراب، استرس، افسردگی، اختلالات شخصیتی و … شود. هنگامیکه این اختلالات درمان و یا کاهش یابد، فرد نیز کمتر دچار پرخاشگری و عصبانیت خواهد شد. پس می توان گفت درمان شناختی رفتاری می تواند برای درمان افراد عصبی و پرخاشگر بسیار مفید باشد.

 درمان روان پویشی

این نوع از درمان بر روی تجربیات گذشته تمرکز می کند و آنها را مورد بررسی قرار می دهد. در این نوع درمان مشاور یا روانشناس به شما کمک می کند تا علائم پریشانی عاطفی و سلامت روان را در رویدادهای گذشته زندگی خود پیدا کرده و آنها را ریشه یابی کنید. سپس به شما کمک می کند تا مشکلات گذشته را حل و آنهاا را از بیین ببرید. این کار باعث می شود که آسیب های روحی گذشته شما از بین برود و دیگر باعث بروز احساسات ناامیدی و در نهایت پرخاشگری نشود.

 رفتار درمانی دیالکتیکی

این نوع درمان به شما کمک می کند تا مهارت هایی را برای تحمل پریشانی، مدیریت و تنظیم احساسات، ایجاد و هدایت موثر روابط بین فردی و … را تمرین کنید. شما با تمرین این مهارت ها در زندگی به مرور خواهید آموخت که چگونه باید رفتارهای خود را کنترل و مدیریت کنید تا دچا پرخاشگری و عصبانیت شدید نشوید.

 درمان بین فردی

برخی از افراد به دلیل مشکلات و پرخاشگری های شدید و غیر قابل کنترل خود نمیتوانند ارتباط مفیدی با دیگران برقرار کنند. استفاده از درمان بین فردی به فرد کمک می کند تا با چالش های رابطه ای که ممکن است بر خلق و خو او تاثیر بگذارند مبارزه کند. در این نوع درمان به فرد کمک می شود تا بتواند ارتباط بهتری با دیگران برقرار کرده و از مشکلات و بیماری هایی مانند افسردگی و سایر بیماری های روانی که در نهایت پرخاشگری را به همراه دارند دوری کند.

 آموزش مدیریت زندگی به والدین

والدین نقش مهمی در ایجاد پرخاشگری در نوجوانان و فرزندان خود دارند. ممکن است تربیت نادرست در دوران کودکی باعث شود که فرد به شدت عصبانی، مضطرب و پرخاشگر شود. به همین دلیل آموزش اصولی والدین در رابطه با تربیت فرزندان، نحوه برخورد با مشلات و مدیریت مشکلات می تواند به شدت کمک کننده باشد تا پرخاشگری از اعضای خانواده دور شود.

 استفاده از داروها برای کاهش پرخاشگری

برخی از داروها مانند داروهای ضدروان پریشی، داروهای ضد افسردگی و … می توانند کمک کننده باشند تا علائم پرخاشگری در افراد کاهش یابد. استفاده از دارو برای کاهش و کنترل پرخاشگری شدید باید زیر نظر روانپزشک بوده و مصرف هر گونه دارو بدون تجویز اصلا توصیه نمی شود. برای درمان پرخاشگری در زنان و مردان موارد کمی ممکن است از دارو استفاده شود. اکثرا با روان درمانی و آموزش تکنیک های کنترل و مدیریت احساسات می توان پرخاشگری را در افراد پرخاشگر مدیریت و کنترل کرد.

سخنی از مشاوران آویژه

پرخاشگری می تواند یک واکنش طبیعی نسبت به موقعیت های استرس زا، اضطراب آور و سخت باشد. اما نباید اجازه داد که پرخاشگری به یک عادت تبدیل شده و شدید شود. زیرا عوارض پرخاشگری در زندگی میتواند بسیار گسترده بوده و مشکلات جدی را برای فرد و اطرافیانش به همراه داشته باشد. اگر احساس کردید که مدام در رفتار خود علائم پرخاشگری را دارید پس بهتر است هر چه زودتر علل پرخاشگری را پیدا کرده و به دنبال درمان آن باشید. شما می توانید برای درمان پرخاشگری از مشاوره آنلاین کمک بگیرید. مشاوره آنلاین به شما کمک می کند تا در خانه خود بتوانید ارتباط مفیدی با مشاور برقرار کرده و مشکلتان را حل کنید.

سوالات متداول 

زنان پرخاشگرتر هستند یا مردان؟

طبق مطالعات انجام شده، زنان نسبت به مردان کمتر پرخاشگر هستند. در کل می توان گفت زنان نیز به همان اندازه احتمال پرخاشگری دارند. اما پرخاشگری های آنها نسبت به مردان نشانه های فیزیکی کمتری داشته و آسیب های جسمی کمتری را با خود به همراه داشته است.

چه چیزی با افزایش پرخاشگری در مردان و زنان مرتبط است؟

هورمون جنسی تستوسترون با پرخاشگری در مردان و زنان مرتبط است. همچنین انتقال ذهده عصبی سروتونین به فرد برای مهار پرخاشگری کمک می کند.

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

دلایل پرخاشگری نوجوان

پرخاشگری در نوجوانان یک مشکل روانشناختی و اجتماعی مهم است که در جوامع امروزی بسیار رایج شده است. این رفتارهای پرخاشگرانه، که به صورت فیزیکی یا ذهنی می‌باشند، در طول دوران نوجوانی به شکل چشمگیری افزایش یافته است. در این متن، به بررسی علل پرخاشگری در نوجوانان و ریشه‌ها و عوامل تأثیرگذار بر این رفتارها پرداخته می‌شود.

یکی از عوامل اصلی پرخاشگری در نوجوانان، تحولات فیزیکی و هورمونی در این دوره از زندگی است. نوجوانان در این مرحله با تغییرات چشمگیر در بدن و تغییرات هورمونی مواجه می‌شوند که می‌تواند اثرات زیادی بر روی شخصیت و رفتار آن‌ها داشته باشد. این تحولات می‌تواند منجر به نارضایتی، اضطراب و خشم ناشی از عدم قبول تغییرات بدنی شود و در نهایت به شکل‌گیری رفتارهای پرخاشگرانه منجر شود.

عوامل خانوادگی نیز نقش مهمی در پرخاشگری نوجوانان دارند. خانواده به عنوان محیط اصلی رشد و تربیت نوجوانان، تأثیر عمده‌ای بر رفتارها و اعمال آن‌ها دارد. خانواده‌هایی که به نوجوانان خود حمایت کافی نمی‌کنند، به طور مناسب با آن‌ها ارتباط برقرار نمی‌کنند و یا به صورت غیرمستقیم انتقال مهارت‌های اجتماعی و مدیریت خشم را نمی‌آموزانند، ممکن است رشد نوجوانان را به سمت پرخاشگری سوق دهند.

فرهنگ جامعه نیز می‌تواند عاملی در پرخاشگری نوجوانان باشد. ارزش‌ها، باورها و الگوهای رفتاری در جامعه ممکن است باعث تشویق رفتارهای پرخاشگرانه شود. به‌طور مثال، در فرهنگی که خشونت به عنوان راهکاری برای حل مسائل ترویج می‌یابد و رفتارهای پرخاشگرانه مورد قبول قرار می‌گیرد، نوجوانان نیز به‌سادگی این الگوها را تقلید کرده و رفتارهای مشابه را اجرا خواهند کرد.

دلایل پرخاشگری نوجوان چیست؟ چرا پسرم در سن نوجوانی دائم فریاد می زند و تحریک پذیری بالایی دارد؟ یکی از نگرانی های اصلی والدین در سن نوجوانی فرزندانشان پرخاشگری بیش از اندازه آنها است. در دوران نوجوانی، افراد دچار تغییرات زیادی از جمله تغییرات جسمی، اجتماعی و عاطفی می شوند. این تغییرات ناگهانی، می تواند پرخاشگری نوجوان را به همراه داشته باشد. به گونه ای که همه اطرافیان متوجه تغییرات خلقی و تحریک پذیری بالای نوجوان می شوند. نگرانی والدین این است که پرخاشگری نوجوان به یک مشکل آسیب زننده برای او تبدیل شده و فرزندشان نتواند رفتار و اعمال خود را کنترل کند. پس مهم است که اگر با پرخاشگری نوجوان روبه رو شدید، در ابتدا به دنبال یافتن علت پرخاشگری نوجوان باشید. سپس راهکارهای مناسبی برای درمان پرخاشگری نوجوان و کنترل خشم و عصبانیت او بیابید.

مشاوران مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به بررسی علل پرخاشگری نوجوان و راهکارهای درمان پرخاشگری پرداخته اند. مطالعه مقاله زیر شما را به طور کامل با پرخاشگری نوجوان و آنچه که باید در این باره بدانید آشنا می کند. پس مطالعه این مقاله را از دست ندهید.

روانشناسی پرخاشگری نوجوانان

طبق روانشناسی، پرخاشگری نوجوانان را می توان هر عمل یا رفتاری تعریف کرد که هدف آن نشان دادن خشم، آسیب رساندن به شخص و یا آسیب فیزیکی رساندن به خود فرد است. پرخاشگری نوجوان می تواند به صورت های مختلف خود را نمایان کند. برخی از مهم ترین روش های پرخاشگری نوجوانان عبارت است از:

 خشونت های فیزیکی نسبت به خود فرد یا دیگران

 فریاد زدن و فحش دادن و استفاده از زبان تند و نامناسب

 آزار رساندن عمدی به وسایل مورد علاقه خواهر یا برادر

 شایعه پراکنی در مورد همکلاسی و یا همسالان

 مخالفت های شدید با نظرات والدین

 توجه نکردن به صحبت های والدین و بی اعتنایی به نظرات آنها

 نشان دادن واکنش های شدید و توهین آمیز به انتقادات

همانطور که اشاره شد نگرانی اصلی والدین این است که پرخاشگری نوجوان آسیب های جبران ناپذیری را برای او به همراه داشته باشد. مسلما پرخاشگری و تحریک پذیری بالا اگر کنترل نشود می تواند مشکلات جدی را برای فرد به همراه داشته باشد. پرخاشگری شدید می تواند باعث شود که فرد به خودش یا دیگران آسیب جسمی برساند. طبق روانشناسی پرخاشگری نوجوان، هنگامیکه فرزند شما در سن نوجوانی قرار گرفت مهم است که رفتارهای او را بررسی کرده و به گونه ای رفتار کنید که پرخاشگری به یک عادت برای او تبدیل نشود.

انواع پرخاشگری نوجوانان

در اکثر شرایط خشونت را با پرخاشگری به اشتباه میگیریم. باید بدانیم که تفاوت های مهمی بین خشونت و پرخاشگری وجود دارد. می توان گفت که پرخاشگری همیشه همراه با خشونت نیست. در حالیکه خشونت یک عمل همیشه تهاجمی است. پس فرد می تواند پرخاشگری کند اما خشونت نشان ندهد. به طور کلی می توان دو نوع پرخاشگری را برای نوجوانان دانست که عبارتند از:

 پرخاشگری تکانشی

این نوع از پرخاشگری نوجوان را پرخاشگری عاطفی نیز می نامند. پرخاشگری تکانشی یعنی نوجوان در لحظه هر آنچه را که احساس می کند نسبت به آن واکنش نشان می دهد. مثلا ممکن است فرزند شما از رفتار کسی ناراحت شده و در همان لحظه نسبت به رفتار او واکنش پرخاشگرانه ای نشان دهد. این نوع از پرخاشگری را پرخاشگری تکانشی می دانیم.

 پرخاشگری ابزاری

پرخاشگری ابزاری را با نام پرخاشگری شناختی نیز می شناسند. در این نوع از پرخاشگری معمولا نوجوان هدف و برنامه خاصی را دنبال می کند و برای رسیدن به هدفی از پرخاشگری استفاده می کند. مثلا ممکن است علت پرخاشگری نوجوان دختر این باشد که به او اجازه نداده اید با دوستانش به کافه برود. دخترتان سعی می کند از پرخاشگری به عنوان راهی برای جلب رضایت شما استفاده کند. یا با پرخاشگری پسر نوجوان خود رو به رو شوید زیرا او را از رانندگی کردن در این سن منع کرده اید. پسرتان ممکن است با داد و فریاد زدن و استفاده از رفتارهای پرخاشگرانه در صدد این باشد که به خواسته خود برسد.

علل پرخاشگری در نوجوان چیست؟

محققان در رابطه با علت پرخاشگری دختر نوجوان و پسر نوجوان تحقیقات زیادی انجام داده اند. آنها عوامل مختلفی را یافته اند که می تواند علل پرخاشگری نوجوان باشد یا باعث تشدید پرخاشگری در نوجوان شود. برخی از مهم ترین علت های پرخاشگری نوجوان عبارتند از:

 تغییرات هورمونی

مهم ترین علت پرخاشگری نوجوانان را می توان تغییرات هورمونی دانست. این تغییرات باعث می شوند که فرد برروی احساسات و افکار و رفتارهای خود تسلط کافی نداشته باشد. همچنین ممکن است در این سن نوجوان با سوالات مختلفی مانند هدف من از زندگی چیست؟ چگونه باید تلاش کنم؟ چرا باید درس بخوانم؟ و … روبه رو شود. به دلیل اینکه ذهن او دچار تشویش شده و نمی تواند پاسخ مناسبی برای تمام سوالات خود پیدا کند، پرخاشگری را تجربه می کند. در این سن تغییرات هورمونی می توانند تغییرات عاطفی، تغییرات احساسات و افکار و … را به همراه داشته باشند. این تغییرات می تواند نوجوان را گیج و مبهوت کرده و پریشان سازد. در نهایت او احساسات خود را با پرخاشگری نمایش می دهد.

 رویدادهای آسیب زننده و غیر قابل کنترل

برخی از رویدادهای نامناسب و ناگهانی می توانند پرخاشگری نوجوان را به همراه داشته باشند و یا آن را تشدید کنند. مرگ یا بیماری یکی از عزیزان، طلاق والدین، خشونت های خانگی، مورد آزار و اذیت قرار گرفتن توسط خواهر و یا برادر بزرگتر یا همکلاسی های خود می تواند برای نوجوانی که با تغییرات هورمونی دست و پنجه نرم می کند بسیار آزاردهنده بوده و احساسات خشم و عصبانیت او را به اوج خود برساند. همچنین رویدادهای استرس زا نیز می توانند علل پرخاشگری نوجوان باشند. اختلافات و دعواهای مداوم والدین و اعضای خانواده که یکی از مهم ترین مسائل استرس زا خانوادگی محسوب می شود و می تواند پرخاشگری نوجوان را تشدید کند. برای دریافت اطلاعات بیشتر درباره ی پرخاشگری نوجوانان با مشاوره آنلاین تماس بگیرید.

  • جللال میری
  • ۰
  • ۰

دو قطبی و عوارض آن

اختلال دو قطبی یک وضعیت روانی است که تغییرات قوی در حالت خلقی و انرژی فرد ایجاد می‌کند. اما با اطلاعات مناسب و روش‌های درمانی مناسب، می‌توان این اختلال را کنترل کرده و تعادلی در زندگی برقرار کرد. در ادامه، به برخی از راهکارهای موثر برای درمان اختلال دو قطبی اشاره خواهیم کرد:

  1. داروها: مصرف داروهای تجویز شده توسط متخصصین به عنوان یکی از اصلی‌ترین روش‌های درمانی اختلال دو قطبی است. این داروها می‌توانند کمک کننده‌ای مؤثر در کنترل علائم بیش از حد هیجانی و افسردگی باشند.

  2. روان‌درمانی: مشاوره روان‌شناختی و درمان‌های روان‌درمانی نیز می‌توانند به شما در مدیریت اختلال دو قطبی کمک کنند. این روش‌ها شامل درمان مشاوره‌ای، درمان شناختی رفتاری (CBT) و تحریک مغناطیسی مغزی (TMS) می‌شوند.

  3. مدیریت استرس: کاهش استرس و مدیریت آن بسیار مهم است در درمان اختلال دو قطبی. به دنبال روش‌های موثر برای مدیریت استرس، مانند تمرینات تنفس عمیق، مدیتیشن، یوگا و ورزش منظم باشید.

  4. سازماندهی و برنامه‌ریزی: سازماندهی و برنامه‌ریزی منظم برای روزانه و هفتگی می‌تواند به شما در مدیریت اختلال دو قطبی کمک کند.

راهکارهای درمان اختلال دو قطبی

همانطور که در بالا اشاره شد برای برای درمان اختلال دو قطبی و کنترل آن از روان درمانی و داروها کمک میگیرند. در این قسمت توضیح مختصری در مورد انواع راه های روان درمانی موثر برای اختلال دو قطبی و داروهای تاثیر گذارد بر دو قطبی آورده شده است. با ما همراه باشید.

 روان درمانی

به روان درمانی گفتار درمانی نیز گفته می شود. روان درمانی یکی از مهم ترین بخش های درمانی اختلال دو قطبی محسوب می شود. روان درمانی اصطلاحی است که برای انواع تکنیک های درمانی با هدف شناسایی و تغییر احساسات، رفتارهای نگران کننده و افکار و … به کار برده می شود. برای درمان اختلال دو قطبی از روان درمانی های مختلفی استفاده می شود که عبارتند از:

 آموزش روانی

اختلال دو قطبی یک بیماری بسیار پیچیده است. به همین دلیل یادگیری در مورد این بیماری و تاثیراتش بر زندگی افراد می تواند به فرد بیمار و اطرافیانش کمک کند تا بهتر آن را مدیریت و کنترل کنند. برای این منظور از آموزش روانی کمک می گیرند.

 درمان بین فردی و اجتماعی (IPSRT)

این نوع از درمان برای کمک به بهبود خلق و خوی افراد و درک کردن کار تیمی و اجتماعی استفاده می شود. IPSRT  یک راهکار موثر برای افرادی است که از اختلالات خلقی مانند اختلال دو قطبی رنج می برند. در این درمان فرد یاد می گیرد که چگونه رویدادهای استرس زا را در زندگی مدیریت کند و همچنین چگونه اختلالات خود را هنگام قرار گرفتن در یک محیط اجتماعی کاهش دهد. مهارت هایی که در این نوع از درمان به فرد آموزش داده می شود به او کمک می کند تا از ایجاد دوره های جدید شیدایی و یا افسردگی در درون خود در آینده جلوگیری کند.

 درمان خانواده محور

این نوع درمان هم برای بزرگسالان و هم برای کودکان مبتلا به دو قطبی قابل اجرا است. درمان خانواده محور همانطور که از اسمش پیدا است اختصاص به خانواده دارد. اگر فردی در خانواده اختلال دو قطبی داشته باشد، اعضای خانواده در جلسات روان درمانی که در مورد اختلال دو قطبی است شرکت می کنند و یاد می گیرند که چگونه باید با فرد دو قطبی ارتباط برقرار رده، بیماری او را کنترل کرده و از عوامل تشدید کننده اختلال دو قطبی دوری کنند.

 درمان شناختی _ رفتاری یا CBT

درمان شناختی رفتاری یک نوع از درمان ساختار یافته و هدف گرا است. روانشناس یا مشاور در این نوع درمان به فردی که اختلال دو قطبی دارد کمک می کند تا افکار و احساسات خود را درک کرده و آنها را از نزدیک مورد بررسی قرار دهد. فرد متوجه می شود که چگونه افکار او بر اعمال و عملکردش تاثیر می گذارد. با استفاده از درمان شناختی رفتاری شما خواهید آموخت که چگونه افکار و رفتارهای منفی را مدیریت کرده و الگوها و عادت های سالمی را برای خود ایجاد کنید.

 داروها

گروهی از داروها هستند که می توانند به فرد دو قطبی کمک کنند تا بهتر علائم اختلال دو قطبی را مدیریت کرده و آنها را کاهش دهد. داروهایی که برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود باید زیر نظر روانپزشک و یا پزشک باشد و آنها تجویز کنند. گاهی از چند نوع داروی مختلف برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود. برخی از داروهایی که مشاور یا روانپزشک برای کنترل و درمان اختلال دو قطبی از آنها استفاده می کند عبارتند از:

 تثبیت کننده های خلق و خو

 داروهای اعصاب نوع دو که به آنتی سایکوتیک معروف اند.

 داروهای ضد افسردگی

عوارض جانبی داروهای مورد مصرف برای اختلال دو قطبی

عوارض داروهای اختلال دو قطبی بسته به نوع دارویی که مصرف می کنند متفاوت است. اگر بعد از مصرف داروهای تجویز شده توسط پزشک برای درمان اختلال دو قطبی، دچار مشکل و عوارض شدید شده اید حتما این موضوع را با پزشک خود درمیان بگذارید.

هرگز مصرف داروها را سرخود متوقف نکنید مگر اینکه پزشک دستور توقف دارو را داده باشد. قطع ناگهانی دارو می تواند عوارض جانبی بسیار شدید را برای شما ایجاد کند و بیماری دو قطبی را شدیدتر کند.

برخی از عوارض جانبی داروهای اختلال دو قطبی عبارتند از:

 اختلالات متابولیک

 فشار خون بالا

 قند خون بالا

 خواب آلودگی شدید

 افزایش وزن و چاقی

 احساس بی قراری و آشفتگی که به همراه خود نیاز شدید به حرکت دادن و تکان دادن دارد.

 اضطراب

و …

از چه راهکارهای درمانی دیگر برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود؟

مهم ترین راه های درمانی و شایع ترین راهکارهای درمان برای اختلال دو قطبی در بالا گفته شد. در برخی از شرایط از راهکارهای فرعی دیگر نیز برای درمان اختلال دو قطبی استفاده می شود. برخی از این راهکارهای درمانی عبارتند از:

 الکتروشوک درمانی( ECT)

در این نوع از درمان جریان های کوتاه الکتریکی به مغز وارد می شود. این جریان ها می تواند تشنج را ایجاد کند. اغلب از این روش برای درمان افسردگی های شدید استفاده می شود. افسردگی هایی که با دارو حل نشده و یا شیدایی های حاد که از طریق راه های درمانی دیگر درمان نشده اند. همچنین روش الکتروشوک درمانی یکی از بهترین نوع درمان برای شیدایی در افراد باردار است. در این روش فرد را بیهوش می کنند به همین دلیل او در طول درمان و استفاده از جریان ها بیهوش بوده و هیچگونه دردی را احساس نمی کند.

 تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS)

در این درمان از یک سیم پیچ الکترومغناطیسی کوتاه برای انتقال جریان الکتریکی به مغز استفاده می شود. این روش نیز برای اختلالاتی که افسردگی شدید را همراه خود دارند و افسردگی با دارو رفع نشده است استفاده می شود. تفاوت آن با الکتروشوک درمانی این است که این روش دردناک نیست و به همین دلیل نیاز به بیهوشی ندارد.

 داروهای تیروئید

از داروهای تیروئید در برخی از موارد برای تثبیت کننده خلق و خو استفاده می شود. مطالعات و تحقیقات نشان داده که استفاده از داروهای تیروئید برای کنترل افرادی که اختلال دو قطبی شدید دارند راه مناسبی بوده است.

 درمان با کتامین

کتامین یک داروی بی حس کننده است. دوزهای پایین آن می تواند اثرات ضد افسردگی و ضد خودکشی را برای مدت کوتاهی داشته باشد. به همین دلیل افرادی که اختلال دو قطبی دارند و به فکر خودکشی هستند از این دارو استفاده می کنند. البته مصرف این دارو باید طبق تجویز پزشک باشد.

 بستری شدن در بیمارستان

بستری شدن در بیمارستان یک روش اورژانسی برای افرادی است که اختلال دو قطبی باعث شده رفتارهای خطرناک داشته باشند. هنگامیکه فردی یک دوره افسردگی شدید یا شیدایی را تجربه می کند و نمی توان رفتارها و اعمال او را کنترل کند، بهتر است او را زیر نظر پزشک در بیمارستان بستری کنید.

سخنی از مشاوران آویژه

همانطور که در بالا اشاره شد عدم درمان اختلال دو قطبی می تواند آسیب های شدید و غیر قابل جبرانی را برای فرد و اطرافیان او به همراه داشته باشد. شاید یکی از عزیزان شما از اختلال دو قطبی رنج میبرد اما خودش متوجه این موضوع نمی شود. بهتر است برای درمان و کنترل بیماری او قدم بردارید. تغییرات در نحوه زندگی افراد می تواند راهکار موثری برای مدیریت اختلال دو قطبی در کنار روان درمانی و استفاده از داروها باشد. اگر نمی دانید چگونه با اختلال دو قطبی زندگی خوب و موفقی داشته باشید، می توانید از مشاوره آنلاین در این زمینه کمک بگیرید. مشاوره به شما کمک می کند تا بتوانید با استفاده از یادگیری مهارت هایی، اختلال دو قطبی را کنترل و مدیریت کنید.

سوالات متداول

آیا می توان از ایجاد اختلال دو قطبی پیشگیری کرد؟

متأسفانه هیچ راه شناخته شده ای برای پیشگیری از اختلال دو قطبی وجود ندارد. چرا که علت دقیق و مشخصی برای این بیماری هنوز مشخص نشده است. اما داشتن اطلاعاتی در مورد علائم و نشانه های اختلال دو قطبی و درمان زود هنگام میتواند بسیار کمک کننده باشد.

چگونه اختلال دو قطبی را درمان کنیم؟

درمان هایی که برای اختلال دو قطبی به کار می روند مادام العمر هستند. این درمان ها مختلف بوده و هرکدام در موارد مختلفی برای افرراد استفاده می شوند. روان درمانی، استفاده از دارو ها اصلی ترین بخش های درمان اختلال دو قطبی محسوب می شوند.

  • جللال میری