زوجین بسیاری از مشکلات بعد از ازدواج را پیشبینی نمیکنند. یکی از دلایل اصلی این است که آنها با انتظارات غیرواقعی وارد زندگی مشترک میشوند و گمان میکنند که ازدواج یک مسیر هموار و بدون چالش است. این افراد ممکن است تصور کنند که پس از ازدواج تمام مشکلات حل خواهد شد و زندگی مشترکشان به راحتی پیش خواهد رفت.
بر اساس اظهارات مشاوران مرکز مشاوره آویژه، بسیاری از زوجین هنگام مواجهه با مشکلات پس از ازدواج نمیدانند چگونه با آنها کنار بیایند و این موضوع باعث افزایش تعداد طلاقها میشود. وقتی مشکلات و چالشها بروز میکنند، بسیاری از افراد به جای تلاش برای حل آنها، دچار استرس و سردرگمی میشوند که این خود به ایجاد بحرانهای بیشتر کمک میکند.
در نتیجه، زوجین به دلیل نداشتن آگاهی کافی یا داشتن انتظارات غیرواقعی از روابط، وقتی با مشکلات واقعی زندگی مشترک مواجه میشوند، نمیدانند چطور از پس آنها برآیند و این میتواند منجر به بحرانهای جدی در روابط و در نهایت طلاق شود.
انتظارات غیرواقعی در ازدواج و تاثیر آن بر روابط از نگاه روانشناسی
یکی از دلایل اصلی که بسیاری از افراد در ابتدای ازدواج با چالشهای بزرگ مواجه میشوند، انتظارات غیرواقعی است که از زندگی مشترک دارند. در روانشناسی، این پدیده به عنوان "انتظارات ایدهآلگرایانه" شناخته میشود. بسیاری از افراد به ویژه در دوران نامزدی و قبل از ازدواج، به دلیل نداشتن تجربه کافی یا تحت تاثیر تصورات فرهنگی و اجتماعی، ازدواج را به عنوان یک مسیر هموار و بدون چالش تصور میکنند. آنها ممکن است باور داشته باشند که پس از ازدواج، تمام مشکلات شخصی، خانوادگی و اجتماعی حل خواهد شد و زندگی مشترک آنها به طور طبیعی و بدون هیچگونه تنشی پیش خواهد رفت.
این نوع انتظارات میتواند از ریشههای فرهنگی و رسانهای نشأت بگیرد، جایی که فیلمها، داستانها و روایتهای اجتماعی اغلب ازدواج را به عنوان یک پایان خوش و بیدغدغه نشان میدهند. از نظر روانشناسی، زمانی که افراد با چنین انتظاراتی وارد زندگی مشترک میشوند، وقتی با مشکلات واقعی مانند اختلافات نظر، فشارهای مالی یا چالشهای شخصی روبهرو میشوند، احساس ناامیدی و شکست خواهند کرد. این افراد ممکن است خود را درگیر اضطراب و استرس زیادی ببینند، چرا که انتظار نداشتند ازدواج با چنین پیچیدگیهایی همراه باشد.
به همین دلیل، کارشناسان روانشناسی به زوجها توصیه میکنند که قبل از ازدواج، واقعبینانه به چالشها و مسئولیتهای آن فکر کنند و انتظارات خود را از زندگی مشترک با دقت تنظیم کنند. در غیر این صورت، وقتی مشکلات به وجود میآید، ممکن است احساس کنند که چیزی اشتباه است و این میتواند منجر به بحرانهای عاطفی و در نهایت جدایی یا طلاق شود.
چرا بسیاری از زوجین در مواجهه با مشکلات پس از ازدواج سردرگم میشوند؟ تحلیل روانشناختی"
بسیاری از زوجین هنگام مواجهه با مشکلات پس از ازدواج نمیدانند چگونه با آنها کنار بیایند و این موضوع میتواند به بحرانها و حتی طلاق منجر شود. این پدیده از دیدگاه روانشناسی به دلیل عدم آمادگی کافی برای مواجهه با چالشها و ناتوانی در مدیریت استرسهای مرتبط با آنها رخ میدهد. زمانی که مشکلات و تنشها وارد رابطه میشوند، افراد معمولاً به جای تلاش برای حل آنها، دچار احساس سردرگمی، ناامیدی و استرس میشوند. این احساسات میتوانند به شکافهای بزرگتری در رابطه تبدیل شوند.
برای مثال، زوجی را در نظر بگیرید که پس از ازدواج با مشکلات مالی روبهرو میشوند. در ابتدای ازدواج، شاید هیچ یک از آنها به طور جدی در مورد مسائل مالی صحبت نکرده باشند و به همین دلیل هنگامی که مشکلات مالی شروع میشود، هر دو احساس میکنند که تحت فشار زیادی قرار دارند. این فشار میتواند منجر به بحثها و درگیریهای مکرر شود. به جای اینکه زوجین به یکدیگر کمک کنند و راهحلهایی برای بهبود وضعیت پیدا کنند، ممکن است به دلیل استرس و احساس ناامیدی، دچار بحرانهای عاطفی شوند.
در روانشناسی، این نوع واکنشها به عنوان "سازگاری منفی" شناخته میشود. افراد به جای اینکه به روشهای مؤثر برای مقابله با مشکلات فکر کنند، به طور غیرارادی به روشهایی مانند فرار از واقعیت، پرخاشگری یا انکار میپردازند که این مسائل را پیچیدهتر میکند. زمانی که افراد در مواجهه با مشکلات احساس بیقدرتی یا ناتوانی کنند، میتواند به یک چرخه منفی تبدیل شود که باعث ایجاد فاصله عاطفی بین زوجین میشود و در نهایت، ممکن است روابط به شدت آسیب ببیند و حتی به طلاق ختم شود.
برای جلوگیری از این وضعیت، روانشناسان پیشنهاد میکنند که زوجین پیش از ازدواج یا در مراحل اولیه زندگی مشترک، مهارتهای حل مسئله، ارتباط مؤثر و مدیریت استرس را بیاموزند تا در مواجهه با چالشها، به جای بحرانسازی، به راهحلهای عملی و مثبت دست یابند.