بهترین روانشناس

مطالب علمی روانشناسی خانواده

بهترین روانشناس

مطالب علمی روانشناسی خانواده

در این وبلاگ مسائل ئ مشکلات روانی مطرح میشود

  • ۰
  • ۰

احساس نداشتن محبت نسبت به مادر، موضوعی است که بسیاری از افراد در سکوت با آن زندگی می‌کنند. پرسش «چرا مادرم را دوست ندارم؟» نه نشانه ضعف است و نه بی‌احساسی؛ بلکه بیشتر یک تلاش برای فهمیدن ریشه‌های رابطه‌ای است که در طول سال‌ها به شکل خاصی شکل گرفته.
روان‌شناسی خانواده و نظریه‌های دلبستگی نشان می‌دهند که رابطه با مادر همیشه به صورت طبیعی و هماهنگ شکل نمی‌گیرد و عوامل مختلفی می‌تواند باعث فاصله عاطفی شود.

در این مقاله مرکز مشاوره آویژه به مهم‌ترین دلایل، نقش گذشته، تأثیر سبک‌های فرزندپروری و راه‌هایی برای مدیریت این احساس می‌پردازیم.

فشار فرهنگی و احساس اجبار در رابطه با مادر

در جوامع سنتی، مادر جایگاه بسیار مقدسی دارد. همین موضوع باعث می‌شود هر احساس منفی نسبت به او سرکوب شود. وقتی فرد سال‌ها یاد می‌گیرد که:

  • باید مادرش را دوست داشته باشد

  • اعتراض به رفتار مادر بی‌احترامی است

  • مادر همیشه حق دارد

این فشار فرهنگی می‌تواند باعث ایجاد احساس گناه، فاصله عاطفی و سرد شدن رابطه شود.
بنابراین پرسیدن اینکه «چرا مادرم را دوست ندارم» بیشتر ناشی از تلاش برای فهم رابطه است تا بی‌مهری.

نقش دلبستگی و سال‌های اول زندگی

یکی از مهم‌ترین پاسخ‌ها به این سؤال در روان‌شناسی دلبستگی (Attachment Theory) پیدا می‌شود.
تحقیقات نشان می‌دهد کیفیت رابطه کودک با مادر در سه سال اول زندگی، پایه احساس امنیت یا فاصله در بزرگسالی را می‌سازد.

اگر در کودکی:

  • نیازهای عاطفی نادیده گرفته شده باشد

  • مادر از نظر احساسی در دسترس نبوده باشد

  • محبت مشروط بوده باشد

  • کودک تحقیر یا سرزنش شده باشد

احتمال بیشتری دارد که فرد در بزرگسالی احساس کند:

  • نمی‌تواند به مادر نزدیک شود

  • کنار او اضطراب یا خشم دارد

  • رابطه برایش سنگین یا خسته‌کننده است

در این حالت، این فاصله یک انتخاب نیست، بلکه یک واکنش سیستم عصبی است.

بی‌توجهی عاطفی و تأثیر آن در بی‌علاقگی

گاهی مشکل از رفتارهای خشن یا آزاردهنده نیست، بلکه از نبود توجه عاطفی شکل می‌گیرد.
بی‌توجهی عاطفی زمانی اتفاق می‌افتد که والد حضور فیزیکی دارد ولی:

  • احساسات کودک را جدی نمی‌گیرد

  • از او نمی‌پرسد چه می‌خواهد

  • ناراحتی‌هایش را کوچک می‌شمارد

  • هیچ‌وقت نمی‌گوید «می‌فهممت»

مطالعات نشان می‌دهد کودکانی که این تجربه را داشته‌اند، در بزرگسالی ممکن است نسبت به مادر بی‌حسی یا دوری عاطفی داشته باشند.

مادر کنترل‌گر و رابطه همراه با سلطه

یکی از دلایل رایج فاصله عاطفی، کنترل بیش از حد است.
مادر کنترل‌گر ممکن است:

  • در تصمیم‌ها دخالت کند

  • اجازه استقلال ندهد

  • با احساس گناه فرزند را وادار به اطاعت کند

  • محبت را ابزار تهدید یا پاداش قرار دهد

در این شرایط، رابطه نه بر پایه امنیت، بلکه بر اساس ترس و فشار روانی شکل می‌گیرد.
به همین دلیل فرد ممکن است برای بقا روانی، از مادر فاصله بگیرد و بعدها بپرسد:

«چرا هیچ علاقه‌ای به مادرم ندارم؟»

آسیب‌های دوران کودکی و تأثیر آنها در بزرگسالی

برخی افراد در کودکی تجربه‌های سخت‌تری داشته‌اند، مانند:

  • خشونت کلامی یا بدنی

  • سرزنش مداوم

  • مقایسه با دیگران

  • توهین و بی‌ارزش‌سازی

  • بی‌ثباتی عاطفی در خانه

سیستم عصبی انسان طوری طراحی شده که از منبع درد فاصله بگیرد—even اگر آن منبع مادر باشد.
بنابراین نداشتن احساس مثبت، همیشه نشانه بی‌محبتی نیست؛ گاهی نوعی محافظت درونی است.

انتقال آسیب‌ها میان نسل‌ها

یکی از دیدگاه‌های مهم روان‌شناسی امروز می‌گوید:

والد نمی‌تواند چیزی بدهد که خودش دریافت نکرده است.

برخی مادران:

  • در کودکی محبت ندیده‌اند

  • با افسردگی یا اضطراب حل‌نشده زندگی می‌کنند

  • مهارت ابراز احساسات ندارند

در نتیجه نمی‌توانند رابطه‌ای گرم با فرزند بسازند.
فهم این موضوع به این معنی نیست که رفتار آنها درست بوده، اما کمک می‌کند فرد به خود سرزنش بی‌دلیل نکند.

تفاوت شخصیتی و ناهماهنگی در رابطه

گاهی پاسخ به سؤال «چرا مادرم را دوست ندارم» بسیار ساده‌تر است:
همه انسان‌ها با هم سازگار نیستند—even اگر خانواده باشند.

ممکن است:

  • ارزش‌ها متفاوت باشد

  • سبک ارتباطی ناسازگار باشد

  • نگاه به زندگی شبیه نباشد

در این حالت، رابطه به شکل طبیعی نزدیک نمی‌شود و این موضوع غیرعادی یا غیرطبیعی نیست.

احساس گناه و درگیری درونی

افرادی که این احساس را تجربه می‌کنند، معمولاً با این‌ها دست‌وپنجه نرم می‌کنند:

  • شرم

  • عذاب وجدان

  • فکر اینکه «من آدم بدی هستم»

  • مقایسه با دیگران

اما روان‌شناسان تأکید می‌کنند:

  • احساس شما یک داده روانی است، نه یک حکم اخلاقی

  • نمی‌توان به خود دستور داد «دوستش داشته باش»

  • رابطه سالم فقط با مرز سالم ساخته می‌شود، نه اجبار

چگونه با این احساس کنار بیاییم؟

1. شناخت و نام‌گذاری احساسات

اولین قدم این است که فرد بداند دقیقاً چه احساسی دارد:

  • خشم؟

  • دلخوری؟

  • بی‌حسی؟

  • غم؟

نام‌گذاری، شدت احساس منفی را کاهش می‌دهد.

2. مرزگذاری سالم

مرز به معنای قطع رابطه نیست، بلکه یعنی:

  • کمتر درگیر شدن

  • محدود کردن تماس‌های تنش‌زا

  • نه گفتن بدون ترس

  • حفظ فاصله‌ای که آرامش می‌دهد

مرزها نشانه بی‌احترامی نیستند؛ نشانه بلوغ عاطفی هستند.

3. تمرکز بر واقعیت، نه ایده‌آل‌ها

گاهی بهترین رابطه ممکن با مادر:

  • صمیمیت کامل نیست

  • بلکه رابطه‌ای حداقلی اما بدون آسیب است

پذیرفتن این واقعیت، فشار روانی را کم می‌کند.

جمع‌بندی

پرسش «چرا مادرم را دوست ندارم» نه یک قضاوت است و نه نشانه نادر بودن این احساس.
دلایل آن می‌تواند شامل:

  • دلبستگی ناایمن

  • بی‌توجهی عاطفی

  • کنترل‌گری

  • آسیب‌های کودکی

  • تفاوت شخصیتی

  • فشار فرهنگی و احساس گناه

باشد.

این احساس لزوماً به معنی قطع رابطه نیست، بلکه نشانه‌ای است که به فرد کمک می‌کند واقعیت رابطه را بهتر بشناسد و راهی سالم‌تر برای ادامه آن پیدا کند.

مشاوره خیانت زن به شوهر

  • ۰۴/۰۹/۰۴
  • جللال میری

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی