فرزند با ادب یعنی......
فرزند با ادب نعمتی است که وجودشان برای هر والدی آرزو و مایه سربلندی است. برعکس داشتن فرزند نا فرمان و بی ادب از عوامل سر افکندگی و خجالت والدین در بین دوستان و فامیل میباشد.
فرزند با ادب یعنی......
فرزند با ادب نعمتی است که وجودشان برای هر والدی آرزو و مایه سربلندی است. برعکس داشتن فرزند نا فرمان و بی ادب از عوامل سر افکندگی و خجالت والدین در بین دوستان و فامیل میباشد.
مسئولیت پذیری کودک یکی از دغدغه های والدین در تربیت درست اوست. اما در چه زمانی باید از کودک انتظار داشته باشیم که مسئولیت پذیر باشد یا کارهایش را خودش انجام دهد. اما سوال اینجاست که مسئولیت پذیری کودک چیست؟مسئولیت همان وظیفه است؟ تفاوت مسئولیت با وظیفه چیست؟ همانطور که از نامش پیداست مسئولیت پذیری کودک یعنی به عهده گرفتن کاری که بداند از پس انجام آن بر می آید. در ادامه این مقاله با مشاوران مرکز مشاوره آویژه همراه باشید.
مسئولیت پذیری کودکان زمانی آغاز می شود که او بتواند وظایف روزانه اش را به طور کامل انجام دهد. آنگاه می توانید به او مسئولیت بدهید.
به عنوان مثال
کودکان در سن سه سال به بالا می توانند در کارهای روزمره به شما کمک کنند. اتاقشان را تمیز کنند. اسباب بازی هایشان را جمع آوری کنند. چیزهایی که روی زمین می ریزد را بردارند. گاهی یک بشقاب یا وسیله ای دیگر بر سر سفره بیاورند. گیاهان را آب دهند. ظرف خود را بردارند. خودشان بتوانند با قاشق غذا بخورند. در سن چهار سال بتوانند لباس های شسته شده را تا کنند. ظرف ها را سر میز بچینند. البته از انجام این کارها بسیار خوشحال می شوند. سعی کنید در انجام آن ها به او کمک کنید.
مسئولیت پذیری کودکان هم دو نوع است:
1.مسئولیت پذیری شخصی 2. مسئولیت پذیری اجتماعی
مسئولیت پذیری شخصی مثل مسواک زدن و جمع آوری اسباب بازی ها و بستن بند کفش ها و ......
در مسئولیت پذیری اجتماعی، کودک باید بیاموزد که تا آنجا که میتواند با کارهای خوبش دیگران را خوشحال کند. او باید بیاموزد که در قبال اجتماع و خانواده نیز مسئول است. البته زمانی که کودک وارد اجتماع می شود ناخودآگاه این ها را می آموزد.
مسئولیت پذیری کودکان در مدرسه نیز بسیار مهم است. به شرطی که او را با مسئولیت هایش به طور کامل آشنا کنید. وظیفه کودک درس خواندن است. اما
والدین تصور می کنند که مسئولیت دادن به کودک باعث خستگی او می شود و فکر میکنند برای مسئولیت پذیری او خیلی زود است. اما مشاوران معتقدند مسئولیت دادن به کودک باعث می شود که او از کودکی محکم و قوی و مسئولیت پذیر تربیت شود. از طرفی به خانواده اش هم وابستگی بیشتری پیدا می کند. از طرفی کودک مستقلی بار می آید.
معمولا از سن سه سالگی تا 7 سالگی به بعد کودک باید آموزش ببیند که :
در این میان کودکانی هم هستند که علاقه ای به پذیرش مسئولیت ندارند که هیچ! از زیر بار مسئولیت هم شانه خالی می کنند. از این دسته کودکان هیچ گاه انتظار انجام کاری را نداشته باشید. اما چرا و چطور اینطور می شود؟ چرا فرزندنمان بی مسئولیت هستند؟ اشکال از کجا بوده ؟
شنیده اید که می گویند این بچه ذاتا بیخیال است؟ یا هر چه می کنیم درست بشو نیست؟ این جمله کاملا اشتباه است. والدین عزیز یکی از دلایل عدم مسئولیت پذیری کودکان خود شما هستید. تشخیص اختلال در نوشتن و راه های درمان آن این مقاله مشاوران آویژه را حتما بخوانید: اختلال نوشتن
اجازه دهید دلایل این مساله را کاملا برایتان توضیح دهیم:
عزیز من! گاهی هم نه بگو. چرا همه چیز باید برای کودکتان مهیا شود. شما والدین گرامی این کارتان نشانه دوست داشتنتان نیست. شما دارید کودکی ضعیف تربیت می کنید که همه چیزش باید دم دستش باشد. اگر نباشد یا گریه می کند یا انقدر لوس می شود که خودتان هم تحمل اخلاق هایش را نخواهید داشت. اجازه دهید خودش بعضی از چیزهایی که می خواهد به دست بیاورد. اجازه دهید تلاش کند.
بعضی از والدین هم فکر می کنند در همه جا باید حامی و محافظ کودک خود باشند. در این صورت قطعا کودکشان فردی ضعیف و وابسته تربیت می شود.
یکی از دلایل عدم مسئولیت کودکان ترس از پذیرش آن است. کودک احساس می کند اگر نتواند کاری که از او خواسته شده را درست انجام دهد مورد شماتت قرار می گیرد و این فاجعه است. راه حل چیست؟ سعی کنید با لحن خوب و محبت آمیز از کودک درخواست کنید. به او بگویید مهم نیست تو تلاشت را بکن. اگر نتوانستی انجام دهی مشکلی ندارد و کسی تو را مقصر نمی داند.
کودک سعی می کند از خود محافظت کند. به همین دلیل تا آنجا که ممکن است مسئولیت قبول نمی کند تا خود را از آسیب در امان نگاه دارد.
اما چه کنیم که کودکی مسئولیت پذیر داشته باشیم؟ والدین عزیزی که این مقاله را مطالعه می کنید، خودتان فکر می کنید چند درصد از مسئولیت پذیری کودک به شما بستگی دارد؟ 50 درصد؟ 60 درصد؟ اعتقاد روانشناسان بر این است که مهم ترین عامل در مسئولیت پذیری کودکان، نوع تربیت آن ها از سوی والدین است.
قدم اول این است که خود والدین باید مسئولیت پذیر باشند تا کودک نیز مسئولیت پذیر بار بیاید. 7 راهکار موثر برای درمان ترس از دست دادن عزیزان شما این مقاله مشاوران آویزه را حتما بخوانید: ترس از دست دادن عزیزان
اگر می خواهید فرزند مسئولیت پذیری داشته باشید پس سعی کنید مدام او را تحقیر نکنید و از او ایراد نگیرید. با این کار اعتماد به نفسش کم خواهد شد و انگیزه ای برای تلاش ندارد.
درست است که در بحث مسئولیت پذیری نباید از کودک بیش از حد تعریف و تمجید کرد. اما به یاد داشته باشید تشویق کردن کودک بهترین راه برای انگیزه دادن و مسئول کردن کودک است.
کودک باید از اشتباهاتش درس بگیرد. به او بیاموزید که اگر کار اشتباهی کرد یا مسئولیتی که به او واگذار شده را درست انجام نداد، به جای توهین و عصبانیت به او بگویید که این کار با توست. مسئولیتش را بپذیر و خودت این مساله را حل کن. اگر بار اول از شما کمک خواست به او کمک کنید ولی بگویید برای بار دوم خودت باید آن را حل و فصل کنی.
مسئولیت پذیری کودکانه، رسیدن کودک به سنی است که بتوان از او درخواست کرد تا کاری را انجام دهد. بعضی مواقع مسئولیت پذیری کودک به طور خودجوش انجام می شود و بعضی مواقع از او می خواهند که مسئولیت کاری را قبول کند. مسئولیت پذیری به صورت شخصی خانوادگی و اجتماعی است.
بازی هایی که برای مسئولیت پذیری کودکان وجود دارد بسیار متنوع است. اما یکی از مهم ترین آن ها بازی حقیقت است.در بازی حقیقت افراد خانواده دور هم جمع می شوند. در این بازی یک جمله می گویید مثل " من خوشحال شدم وقتی....... " نفر بعدی باید ادامه جمله را بگوید. مثل " من خوشحال شدم وقتی احمد برای من یک لیوان آب آورد".... این بازی می تواند هم کودک را به انجام کاری ترغیب کند و هم یک سرگرمی برای او ایجاد کند.
آموزش مسئولیت پذیری به کودکان پیش دبستانی بسیار مهم است. زیرا کودک از پایه باید یاد بگیرد که در مقابل خود و دیگران مسئول است. اما شیوه صحبت کردن با یک کودک پیش دبستانی با کودکی که سن بالاتری دارد متفاوت است. هر چه نرم تر و مهربان تر با او برخورد شود بهتر است. مثلا اینکه اگر خرابکاری کند باید خودش آن را درست کند. اگر در اتاقش آشغال می ریزد باید خودش جمع کند. این کودک باید کمک کردن را یاد بگیرد. این فرصت را شما باید در اختیار آن ها قرار دهید.
کودکان دوست ندارند کارهای خانه را انجام دهند اما باید آموزش ببینند که بعضی مواقع باید کارهایی که دوست ندارند را هم انجام دهند. نباید به او دستور دهید. سعی کنید برنامه ای برای او تدارک ببینید. مثلا در روز جمعه باید وسایلش را مرتب کند. شنبه به درس هایش برسد و جوراب هایش را بشوید و ....کودک در این سن باید یاد بگیرد که برنامه ریزی کند. مثلا فردا چه کنم؟ پس فردا برنامه ام چیست؟ و....
هدف مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه از ارائه اطلاعات لازم در زمینه مشکلات روانی، افزایش آگاهی شماست تا با توسعه دانش خود، جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خود، گامی مهم بردارید. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .
در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره کودک به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد.
منبع؛ مرکز مشاوره آویژه//https://psychology.avije.org/
تست هوش کودکان برای سنین مختلف متفاوت است . وقتی والدین میخواهند هوش فرزندشان را تعیین کنند ، اغلب به این دلیل است که کودک به نظر میرسد اطلاعات هوشی کم و یا بسیار بالایی دارد . برای همه موارد دیگر ، آزمون های معمول مدرسه و آزمایش های پیشرفت ، کافی است . به عنوان یک آزمون ، تست هوش کودکان ، تنها در شرایط خاص لازم است . تنها در مواردی که والدین از خود بپرسند آیا کودک نیاز به آموزش ویژه دارد ؟ آیا کودک بسیار با استعداد است و نیاز به آموزش اصلاح شده دارد ؟ این نوع یافته ها میتوانند پیامدهای گسترده ای داشته باشند . البته روش های ساده تر برای رسیدن به درک بهتر از اطلاعات کودک ، نسبت به گرفتن یک آزمون جامع IQ برای کودکان وجود دارد .
در ادامه این مقاله با مشاوران مرکز مشاوره آویژه همراه باشید.
آیا فرزند شما کم هوش است ؟ آیا او در یادگیری مشکل دارد ؟ اغلب دشوار است که بپذیریم کودک ما در مدرسه پیشرفت تحصیلی ندارد . اما این را هم باید در نظر بگیرید که کودکان با هوش متوسط ممکن است در بعضی از جنبه های یادگیری مشکل داشته باشند و در بعضی از مسائل دیگر نقاط قوت . بدون نیاز به دانستن تست هوش کودکان شما با مطالعه میتوانید کاری کنید که یک کودک به آسانی مشکلات منطقی را حل کند و یا شباهت های بین موقعیت های مختلف را درک کند . اگر میخواهید یک ارزیابی جامع تر از اطلاعات فرزندتان داشته باشید ، با مشاوره روانشناسی یا متخصص آموزشی ، یک آزمون IQ برای کودک انجام دهید .
تست هوش کودکان پیش دبستانی کمی با کودکان دیگر متفاوت است . اگرچه اکثر کودکان قبل از ورود به مدرسه ابتدایی لازم نیست برای تدریس ، مورد آزمایش قرار گیرند ، ممکن است برای شناخت بیشتر از روانشناسی کودک کمک بگیرید . اگر به نظر میرسد که او کودکی بی حوصله است و یا اینکه به لحاظ احساسی یا عاطفی دچار مشکل است او را نزد یک متخصص ببرید . آزمون های IQ و تست هوش کودکان ، یک اندازه گیری جالب از توانایی های کودکان را در اختیار والدین قرار میدهد . بر این اساس والدین میتوانند مناسب ترین مسیر پیشرفت را برای به حداکثر رساندن پتانسیل کودکان خود و یا اقدامات مناسب برای حمایت از کودکان معلول طراحی کنند . بنابراین ، بسیار توصیه میشود که در سنین پیش از دبستان برای رسیدن به بهترین اثرات از کودک تست هوش کودکان پیش دبستانی یعنی تست IQ گرفته شود .
هوش شامل توانایی فکر کردن ، حل مسائل ، وضعیت تحلیل و درک ارزش های اجتماعی ، آداب و رسوم و هنجارها است . دو نوع اطلاعات اصلی در بسیاری از ارزیابی های اطلاعاتی دخیل هستند :
اطلاعات فرد گاهی اوقات به عنوان : فاکتور هوش (IQ) ، عملکرد شناختی ، توانایی فکری ، توانایی ذهنی ، مهارت تفکر و توانایی عمومی شناخته میشود . در اغلب موارد ، تست هوش کودکان پیش دبستانی توسط مقررات آموزش و پرورش مورد نیاز است تا تأیید یا رد وجود معلولیت های ذهنی و تعیین ضریب هوشی برای تشخیص معلولیت در یادگیری را مشخص کند . مشاوره خیانت چه زمانی بیشترین تاثیر را دارد؟ ایم مقاله را حتما بخوانید: مشاوره خیانت
سوالات تست هوش کودکان بسیار زیاد و متفاوت اند . ممکن است این سوال برای شما پیش بیاید که انواع معمولی تست هوش چیست ؟ آزمون های IQ یکی از معروف ترین تست های استاندارد هستند . آنها سطوح مهارت " عادی " را در مقایسه با دانش آموزان دیگر مقایسه میکنند . تست هوش کودکان در چندین فرم منتشر میشود : آزمون های گروهی و فردی . آزمون های گروهی که معمولا شامل یک برگه آزمون هستند که موفقیت گروهی زمینه های علمی کودک را ارزیابی میکنند . به طور کلی ، تست های گروهی برای شناسایی کودک دارای معلولیت توصیه نمیشوند . در برخی موارد ، آنها میتوانند به عنوان یک اقدام غربالگری برای تعیین اینکه آیا آزمایش های بیشتری مورد نیاز است یا نه استفاده شوند و میتوانند اطلاعات پیشین خوب در مورد تاریخچه تحصیلی کودک فراهم کنند .
تست های هوش فردی ممکن است شامل انواع مختلفی از سوالات تست هوش کودکان باشد . مقیاس هوش وکسلر برای کودکان (WISC) و مقیاس هوش باینتی استنفورد ، که قبلا به عنوان آزمون باینت سیمون شناخته میشد ، نمونه هایی از آزمایش های هوش انفرادی هستند . آزمون WISC شامل سوالات مبتنی بر زبان ، نماد و عملکرد است در حالی که آزمون استنفورد-بینه برای تشخیص دانش آموزان با اختلالات شناختی از محیط هستند . تست های کامپیوتری در حال تبدیل شدن به محبوب ترین تست های هوش هستند و به طور گسترده در دسترس هستند . آزمون جامع هوش غیرکلامی (CTONI) ، نسخه دوم تست هوش جهانی (UNIT2) برای ارزیابی دانش آموزانی که مشکلات پردازش زبان دارند ، استفاده میشود . در این تست ها سوالاتی طراحی شده اند تا هوش عاطفی را از ارزیابی توانایی های استدلال کودک و ارزیابی مهارت های یادگیری بصری دانش آموزان حذف کنند .تشخیص اختلال در نوشتن و راه های درمان آن این مقاله مشاوران آویژه را حتما بخوانید: اختلال نوشتن
تست هوش کودکان 7 ساله بسیار مهم و مورد نیاز است . بعضی از کودکان 7 ساله ممکن است دارای IQ بالا ولی مشکلات یادگیری باشند . آنها ممکن است در بازی های کامپیوتری بسیار خوب باشند و در بازی با همسالان بسیار فعال باشند ، اما در عین حال امتیاز کمتری از آزمون های آکادمیک دریافت کنند . اینها نشانه عقب ماندگی نیست . باید بدانید که هر فرد از هوش متفاوتی برخوردار است . نشانه های عقب ماندگی عبارتند از :
با توجه به تست هوش کودکان همانطور که چنین کودکی رشد میکند ، یادگیری مهارت های علمی او هم به مشکلات زیادی برمیخورند .
تست هوش کودکان 7 ساله نشان داده در گذشته ، کودکان با نمره های IQ بیش از 130 مورد تحسین قرار میگرفتند و باهوش خوانده میشدند ، در حالیکه اکنون پاسخ صحیح به سوالات تست هوش کودکان تنها یکی از عواملی است که به شناسایی استعداد های کودک کمک میکند . نشانه هایی که بر حسب آن یک کودک بالاتر از حد طبیعی IQ است ممکن است سطح بالایی از انرژی ، علاقه به فعالیت های هنری ، الگوهای سریع و پیچیده زبان ، و همدلی با دیگران و رهبری در میان همسالان را نشان دهد .
تست هوش کودکان 3 ساله مبحث گسترده ای ندارد زیرا طبق گزارشات سازمان های مربوطه در سراسر جهان ، کودکان زیر 3 سال به طور کلی توانایی انجام آزمون های IQ را ندارند و نتایج آزمون برای کودکان بین 3 تا 5 ساله ممکن است متغیر باشند . علاوه بر این ، نمرات IQ نشان دهنده همه بخش های استعداد یک کودک نیست . کودک 3 ساله شما ممکن است با استعداد باشد . مثلا اگر او دارای استعداد خاصی مانند توانایی هنری است ؛ واضح تر صحبت میکند و یا واژگان بزرگتری نسبت به همسالان خود دارد . تست هوش کودکان 3 ساله نشان داده او به دیگر نقاط عطف پیشرفت پیش از همتایان خود میرسد و همواره کنجکاو است و از سوالات بسیاری میپرسد و این یک نوع عالی از هوش است . پس باید بدانید همه انواع هوش متفاوتند و تنها شامل هوش ریاضی نیستند . 7 راهکار موثر برای درمان ترس از دست دادن عزیزان شما این مقاله مشاوران آویزه را حتما بخوانید: ترس از دست دادن عزیزان
با توجه به تست هوش کودکان پیش دبستانی میانگین هوش یک کودک هوشمند (IQ) بین 85 تا 115 است . در آمارهای گرفته شده از کشور آمریکا نیمی از جمعیت کودکان ایالات متحده دارای IQ های بین 90 و 110 هستند . در حالی که شاخص هایی وجود دارد که یک کودک ممکن است در محدوده بالا یا پایین IQ باشد . کارشناسانی نظیر دیوید پالمر هشدار میدهند که این تست ها همه جانبه نیستند . تعریف « عقب ماندگی ذهنی » باید در برابر عوامل دیگر مانند مجموعه مهارت های عاطفی ، ارتباطات و مهارت های اجتماعی یا ناتوانی های یادگیری که اغلب همراه با یک IQ بالا در ترکیب قرار میگیرند ، سنجیده شوند در دانستن این موضوع حتما از یک مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی کمک بگیرید .
لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .
در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه روانشناسی کودک به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد .
منبع: https://psychology.avije.org / Child IQ Test, IQ Testing Quiz, Kids, IQ Test for Children//
نقش پدران در خانه های مدرن به طور قابل توجهی تغییر کرده است. پدران امروزه مشارکت بیشتری در تربیت فرزندان خود دارند. نقش های پدرانه دیگر فقط به مسائل مالی و انضباطی محدود نمی شود. پدر بودن برای پدران همچنین به معنای کمک به رشد عاطفی، روانی و جسمی فرزندان است.
بسیاری از پدران امروز به خوبی از عهده مراقبت از فرزندانشان برمی آیند. این شامل کودکانی با مشکلات جسمی و روانی نیز می شود. نقش های والدگری به دلیل گرایش های متفاوت در اقتصاد امروز و نقش های مراقبت در حال تغییر است. مردان بیشتری درگیر مراقبت از فرزندان می شوند و زنان بیشتری در کمک به اقتصاد نقش دارند. حتما تا انتها با مشاوران مرکز مشاوره آویژه همراه باشد.
به طور کلی، نقش پدر در تربیت فرزند یک تحول پویای قابل توجه را تجربه می کند. انواع مختلف پدرانی که در این تغییر پویای نقش پدرانه مشارکت دارند عبارتند از:
این ویدئو را حتما ببینید: https://www.aparat.com/v/vqemus0
مشارکت پدر در تربیت فرزند ضروری است. پدران به دلایل زیر اهمیت دارند:
مسئولیت های پدران در تربیت فرزند
پدر بودن همراه با مسئولیت هایی است، از جمله:
بیشتر بخوانید: 17 نشانه احساس تنهایی در میان مردان و زنان
پدر بودن به ارتباط خونی شما با فرزندتان محدود نمی شود. پدر بودن در مورد کیفیت رابطه ای است که با فرزند خود دارید.
برای اینکه پدر خوبی باشید، می توانید نکات زیر را امتحان کنید:
بیشتر بخوانید: چیکار کنم همسرم بهم دروغ نگه؟
تربیت فرزند کار آسانی نیست و مستلزم صبر، عشق و تعهد است. در حالی که هیچ رویکردی برای همه مناسب نیست، برخی از اصول کلی وجود دارد که می تواند به شما در ایجاد یک محیط خانوادگی سالم و شاد کمک کند.
فرزندان شما باید بدانند که صرف نظر از اینکه چه کاری انجام می دهند یا چه اشتباهی مرتکب می شوند، دوستشان دارید. این به آنها احساس امنیت و ثبات می دهد که برای رشد و شکوفایی ضروری است.
کودکان برای رشد و پیشرفت به ساختار و نظم نیاز دارند. قوانین و انتظارات واضحی را تعیین کنید و به طور مداوم آنها را اجرا کنید. این به آنها کمک می کند تا یاد بگیرند که مسئول اعمال خود باشند و در چارچوب جامعه عمل کنند.
وقت بگذارید با فرزندتان صحبت کنید و به او گوش دهید. به احساسات، افکار و تجربیات آنها علاقه مند باشید. ارتباط خوب کلید ایجاد یک رابطه قوی و محکم است.
کودکان از رفتار بزرگسالان در اطراف خود یاد می گیرند. بهترین راه برای آموزش ارزش ها و اصول به فرزندتان این است که خودتان آنها را الگو قرار دهید. مراقب اعمال، کلمات و انتخاب های خود باشید.
به نقاط قوت و دستاوردهای فرزندتان توجه کنید و آنها را تشویق کنید. به آنها کمک کنید تا علایق و استعدادهای خود را کشف و دنبال کنند. حمایت شما به آنها اعتماد به نفس و انگیزه می دهد تا به رویاهای خود برسند.
انضباط به معنای تنبیه نیست. این در مورد آموزش فرزندتان در مورد انتخاب های صحیح و کمک به آنها در یادگیری از اشتباهاتشان است. از روش های انضباطی مثبت مانند زمان استراحت، گفتگو و جبران خسارت استفاده کنید.
کودکان در حال یادگیری و رشد هستند و در این مسیر اشتباه خواهند کرد. صبور و درک باشید و به آنها کمک کنید تا از اشتباهات خود درس بگیرند.
برای اینکه بتوانید بهترین والدین باشید، باید از سلامت جسمی و روانی خود مراقبت کنید. به طور منظم غذاهای سالم بخورید، ورزش کنید و به اندازه کافی بخوابید. همچنین زمانی را برای آرامش و استرس زدایی اختصاص دهید.
هیچ کس نمی تواند به تنهایی همه چیز را انجام دهد. اگر در تربیت فرزندتان با مشکل مواجه هستید، از کمک دیگران دریغ نکنید. با همسرتان، خانواده، دوستان یا متخصصان صحبت کنید.
تربیت فرزند چالش برانگیز است، اما می تواند بسیار ارزشمند و لذت بخش باشد. روی لحظات مثبت تمرکز کنید و از سفرتان به عنوان والدین لذت ببرید.
به یاد داشته باشید، هیچ پدر و مادر کاملی وجود ندارد. آنچه مهم است این است که تمام تلاشتان را برای ارائه بهترین عشق، مراقبت و راهنمایی به فرزندتان انجام دهید. با صبر، عشق و تعهد، می توانید فرزندی سالم، شاد و موفق تربیت کنید.
منبع: مشاوره خانواده آویژه ـ
بر طبق یافته های مرکز مشاوره آویژه برقراری ارتباطی درست و اصولی با فرزندان مخصوصا پسران، کار پیچیده ای است. جالب است بدانید نقش پدر در اکثر موارد موثر تر از مادر است. اما به دلیل مشغله های کاری پدران، معمولا تاثیرشان در زندگی فرزندان روز به روز کمرنگ وکمرنگ تر می شود.
رابطه پدر و پسر مخصوصا در این عصر کمی پیچیده به نظر می رسد. به دلیل هم جنس بودن و علاقه مردان به قدرت، معمولا پدر و پسر همدیگر را رقیب خود می دانند یا می خواهند نظرات خود را به کرسی بنشانند. رابطه پدر و پسر نیاز به مهارت دارد که با کمی مطالعه در مورد آن ها می توانید به پدر خوب و نمونه ای تبدیل شوید.
پدر هر چه قدرتمند تر باشد، خانواده در امنیت روانی بیشتری خواهد بود. پدر با قدرت و هیبتی که دارد قطعا الگوی مناسبی برای پسر است. مردانگی اولین صفتی است که پسر از پدر می آموزد.گاهی هم لازم نیست آموزش خاصی ببیند کافیست پدر نقش خود را درخانواده به درستی انجام دهد و از خانواده اش در برابر مشکلات به خوبی محافظت کند و به قولش وفا کند، خود به خود پسر هم از روی رفتار پدرش یاد میگیرد که چطور در آینده از خانواده اش نگهداری کند و چگونه به آن ها امنیت بدهد. در ادامه با مشاوران مرکز مشاوره آویژه همراه باشید.
در روابط پدر و پسر این موضوع بسیار مهم است. یکی از نقش های پدر، پیدا کردن راه هایی برای حل مشکلات است. پدرمعمولا نماینده عقل است. پدر یاد می دهد که چطور باید با چالش های زندگی روبرو شد و چطور بهترین انتخاب را در زندگی بگیرید.
پسران از پدرانشان می آموزند که در زندگی مسئولیت پذیر و متعهد باشند. تعهد، وفاداری و مسئولیت پذیری سه خصیصه ای است که باید درخود پدر وجود داشته باشد. پدری که مدام بر سر این مسائل با پسرش درگیر است و همیشه به او تذکر میدهد، قطعا درکار خودش مشکلی وجود داشته است.
اصلا اگر پسران بر سر مسئولیت پذیری با پدرانشان رقابت داشته باشند بسیار عالی می شود. زیرا لازمه موفقیت های آینده پسر، پرورش خصوصیات مردانگی است. اگر پدران در این زمینه الگوی خوبی برای پسرانشان باشند قطعا پسر به آغوش مادر پناه نمی برد. آن هم در حساس ترین زمان ممکن. زمانی که باید مرد شود.
این ویدئو را حتما ببینید: https://www.aparat.com/v/vqemus0
مدیریت خانه وظیفه اصلی پدر است. درست است که امور خانه بر عهده مادر است اما پدر مدیر اجتماعی است و چون پسر فردا در همین اجتماع باید فعالیت کند، پس باید در اجتماع مدیر خوبی باشد. پسران در این زمینه از پدرانشان الگو برداری می کند. زمانی که پدرشان فکرش را نمی کند پسر درگوشه ای رفتارهای پدر را زیر نظر دارد و کارهای او را مو به مو تکرار می کند.
نظم در زندگی یکی از مهم ترین اصول برای داشتن زندگی سالم و موفق است. پدری که بیشتر کارهایش از روی نظم باشد قطعا در خانه هم همه چیز سر جای خودش است. در این صورت خانواده به هم ریخته نیست و هر کس ساز خودش را نمی زند. این نظم باعث می شود پسر نیز در زندگی خصوصی اش منظم باشد.
فرزندان آیینه والدینشان هستند. آن ها به جزء جزء رفتار والدین خود توجه می کنند. یکی از مواردی که پدر نقش بسیار مهمی دارد محترم شمردن جایگاه خود و اهالی خانه است. رفتار صحیح پدر با اعضای خانواده، به پسر می آموزد که برای دیگران ارزش قائل باشد. به آنها احترام بگذارد و با آنها درست صحبت کند. همچنین در اجتماع طوری برخورد کند که از او به نیکی یاد کنند. به پدران عزیز توصیه می شود که در این مورد روی رفتار خود خیلی دقت کنند.
محبت پدر به همسرش باعث می شود که پسر هم یاد بگیرد چطور با یک زن باید برخورد کرد. متاسفانه بعضی از مردان رفتار مناسبی با همسرانشان ندارند و در اکثر موارد از جملات امری استفاده می کنند. اگر برای همسرتان ارزش قائل شوید دیگران برای شما ارزش قائل می شوند و از طرفی بچه هایتان نیز همیشه شما را محترم می دانند. اگر مشکلی با همسرتان دارید هیچ گاه در مقابل فرزندانتان دعوا نکنید.
مخصوصا پسران در این زمینه گوش هایشان تیز و چشمانشان بیناتر از هر زمان دیگری است و اینکه روی مادرشان نیز حساس هستند. پس به همسرتان عشق بورزید و به او محبت کنید و محبت را آموزش دهید.
نکته : هر چه شخصیت پدران برای پسرشان محبوب تر باشد میزان همزاد پنداری و همانند سازی آن ها نسبت به پدران خود بیشتر خواهد بود.
بیشتر بخوانید: 17 نشانه احساس تنهایی در میان مردان و زنان
بی توجهی پدران به پسران آثار مخربی را خواهد داشت؟
پسرانی که پدرشان به آن ها بی توجه است معمولا:
اعتماد به نفسشان کم است.
احساس کوچک بودن و بی اهمیت بودن میکنند.
افسرده و نا امید می شوند.
قدرت تصمیم گیری شان را از دست می دهند.
عقده های روانی نهفته دارند.
پرخاشگر و عصبی می شوند.
از زیر بار مسئولیت شانه خالی می کنند و به دیگران اهمیتی نمی دهند.
متکی و ضعیف هستند.
نمی دانند که چگونه زندگی کنند و مدیریت مالی و کنترل خود را از دست می دهند.
خودشیفته هستند و انتقاد پذیر نیستند.
مدام نگران و مضطرب هستند.
و با این تفاصیر احتمال بزهکاری آن ها بسیار زیاد است و در شرایط خطرناکی قرار می گیرند.
با مراجعه به مشاوره نوجوان می توانید این مشکلات را به حداقل برسانید.
معمولا نقش پدر در دوران کودکی پسر نادیده گرفته می شود. در حالی که رابطه پدر و پسر از دوران کودکی اش شکل می گیرد. پدران به صرف اینکه کودکش چیزی متوجه نمی شود مسئولیت نگهداری و تربیت آن ها را به مادرشان می سپارند. در صورتی که این کار کاملا اشتباه است. این کودک چون بیشتر به مادرش نزدیک بوده به همان نسبت از پدرش فاصله می گیرد. این فاصله با رشد کودک بیشتر و بیشتر می شود. زمانی پدر متوجه این موضوع می شود که دیگر کودکش حرف او را قبول نمی کند. مخصوصا کودک پسر که پدرش برایش نقش الگوی قدرتمندی است. برای پیشگیری از این مشکلات بهتر است در مورد نکات تربیتی کودک بیشتر مطالعه کنید. مشاوره کودک هم در این زمینه به شما کمک خواهد کرد.
پدران معمولا سر کار هستند و زمان کمی برای همسر و فرزندشان دارند. این حق را به آن ها می دهیم که مدیریت و هماهنگی شغلی با مسائل خانه کار سختی است. اما در همان زمان که خانه هستید می توانید به پسر خود محبت کنید.. پسران از همان دوران کودکی کمی لجباز و مغرور هستند و این شما هستید که باید شروع کننده محبت باشید. سعی کنید نقاط مشترک خود را با آن ها پیدا کنید. مثلا با آن ها فوتبال بازی کنید. با آن ها به سینما بروید. در مورد چیزهایی که دوست دارد صحبت کنید. کتاب ها و وسائلی که دوست دارد را برای او بخرید. در این زمان فرزندتان به شما نزدیک می شود و شروع به همانند سازی می کند. پسر ها دوست دارند که پدرشان با مدرسه و معلمانش آشنا شوند. از شرایط درسی شان باخبر شوند.
هر چه پدر بیشتر به کودک پسرش اهمیت بدهد در آینده فرزندش با کمترین مشکلات روانی مواجه می شود و به فردی قوی و مقتدر تبدیل خواهد شد.
پدر تنها کسی است که با استفاده از تجربیات خود به پسرش می آموزد که چگونه ببرد و چگونه در دوران باخت نا امید نشود و با قدرت به راهش ادامه دهد. علاوه بر این جنبه برد و باخت را نیز داشته باشد. پسری که از محبت و توجه پدر محروم است برای همیشه باختن را تجربه می کند. به همین دلیل نقش پدر بسیار بسیار مهم است. سعی کنید در روزهای برد و باخت پسرتان کنارش باشید و به او یاد دهید چطور با این مسائل کنار بیاید.
حمایت پدر اصل مهم در روابط پدر و پسر است. پدر به پسرش می آموزد که چطور باید از خود در مقابل دشمنان از خود محافظت کند و زمانی که حق او را پایمال می کنند چگونه حق خود را بگیرد. کجا به خاطر مصالح خانواده سکوت کند. چه زمانی پاسخ تحریکات را بدهد و چه زمانی با آرامش صحنه را ترک کند. گاهی هم گذشت کند و آنقدر قوی باشد که از حق خود بگذرد اما هیچ گاه در برابر ظلم سر خم نکند. این نکات کلیدی است که پدر باید با مثال به فرزندش بیاموزد. این موارد بسیار مهم است و نباید آن را نادیده گرفت. نباید اجازه داد پسر خام و نپخته و بدون هیچ علمی وارد اجتماع شود.
دل فرزندتان را نشکنید. مخصوصا کودکان پسر که نسبت به لحن آمرانه و پرخاشگری حساس هستند و واکنش بدتری نشان می دهند. کمی صبرتان را بالا ببرید و گاهی با منطق به آن ها بگویید که کارشان اشتباه است. نه با پرخاشگری و زدن حرف های رکیک و فحش هایی که شخصیت پسرتان را خرد کند. در سایه مردانگی پدران نسبت به پسران است که خانواده ای آرام شکل می گیرد و فرزندان به بهترین شکل تربیت می شوند.
بیشتر بخوانید: چیکار کنم همسرم بهم دروغ نگه؟
مراحل رشد کودک به طور زنجیر وار به هم متصل است. کودک علاوه بر اینکه برای داشتن جسمی سالم به تغذیه درست نیاز دارد، باید روح و روان او نیز تغذیه شود و در آرامش باشد. مثلا اگر کودکی خوبی داشته باشد و تمام موارد تربیتی را رعایت کرده باشید قطعا در دوران نوجوانی زجر کمتری می کشید. همینطور در دوران نوجوانی اگر بتوانید درست فرزندانتان را تربیت کنید می توانید جوانی سالم، فعال و پر انرژی و با جسم و روانی سالم به اجتماع تحویل دهید. پس پدر و مادر نقش اول را می زنند. در این میان پدران و پسران باید رقابت و غرور را کنار بگذارند و دست در دست هم و هماهنگ پیش بروند.
شرط اول بهتر شدن روابط پدر و پسر در دوران نوجوانی، احترام متقابل است. پدران عزیز در بدترین شرایط هم محبتتان را از همسر و فرزندتان دریغ نکنید. زمانی که شما به همسرتان محبت می کنید و احترام او را حفظ می کنید، به همان نسبت هم پسرتان متوجه می شود که باید احترام بزرگتر های خودش را حفظ کند. این در عمل الگوبرداری نهفته است. بدون آنکه متوجه شوید او نوع رفتار شما را ثبت و ضبط می کند. مخصوصا پسران که در دوران نوجوانی سرکش تر می شوند و شرایط پیچیده تری دارند باید الگوهای خوبی داشته باشند. اگر احترام به خانواده و افراد اجتماع را در ذهن خود جا بیاندازید مشکلاتتان با او به حداقل خواهد رسید.
معمولا پسران در دوران نوجوانی، از لحاظ روانی و جنسی غیر قابل کنترل می شوند. پدران باید در مورد این دوران و مشکلاتش با پسرشان صحبت کنند و تجربیات خود را در اختیارشان بگذارند. اینکه چطور میتوان جلوی این احساسات را گرفت و چطور می شود بر خشم خود غلبه کرد. آن ها را به ورزش و فعالیت های بدنی ترغیب کنند و خودشان نیز گاهی با پسرشان ورزش کنند.
پدران باید در این زمینه کمی از خود گذشتگی کنند. مثلا اگر می بینند که پسرشان ناراحت است به جای بی محلی و بی توجهی بیشتر به او نزدیک شوند و علت ناراحتیش را بپرسند و به او اطمینان خاطر دهند که تا حد توان کمکش می کنند که مشکلش حل شود. حتی اگر پسرشان از صحبت کردن امتناع کرد سعی کنند راه ارتباط با او را بدست بیاورند. در این شرایط تنها گذاشتن او کار خطرناکی است. هر چه پدر و مادر به پسرشان نزدیک تر باشند بهتر است.
ازنکات کلیدی در روابط پدر و پسر این است که علاقمندی های او را بشناسید و به او کمک کنید که در مسیری که قدم بر میدارد بهترین باشد. نه اینکه بگویید این کار به درد تو نمی خورد. این رشته تحصیلی مناسب تو نیست. اجازه دهید تصمیمات مهم زندگی اش را خودش بگیرد. مگر اینکه مطمئن شوید در این مسیر چاله است. موانع را به او نشان دهید و از تجربیات افرادی که این مسیر را رفته اند کمک بگیرید.
اگر پدر خوبی باشید پسرتان بیشتر از هر زمان دیگری به شما نزدیک می شود. سعی کنید به جای اینکه نقش والدین را داشته باشید با او دوست شوید. اطلاعات خود را بروز کنید. این فاصله فرهنگی بلای جان خانواده ها شده است. تا می توانید در مورد مسائل مختلف مطالعه کنید تا هم صحبت خوبی برای فرزندتان شوید. اگر به اینصورت رفتار کنید پسرتان نیز اجازه اشتباه را به خود نمی دهد زیرا می داند که شما هر چه را که می گویید به صلاح خودش است.
سعی کنید کارهایی که یک مرد باید انجام دهد را به او یاد دهید. به او بیاموزید که روی پای خودش بایستد. به دیگران کمک کند. حتی ماشین را روشن کند و تعمیراتش را نیز به او بیاموزید. تنها پدر است که می تواند به پسرش بفهماند مرد بودن یعنی چه و در آینده مسئولیت بزرگی بر عهده اوست. پدر به پسر می گوید که اشتباهات او را تکرار نکند و راه های درست نرفته پدر را برود. در این صورت است که آینده او تضمین خواهد شد. پسر تا زمانی که مسئولیت بزرگی به او سپرده نشود مزه مرد بودن را نخواهد چشید. اگر در این زمینه به مشکلی خوردید مشاوره خانواده کمک خوبی برای شما خواهد بود.
همه ما از اهمیت و جایگاه پدر آگاه هستیم. پدر هر چقدر هم که بد باشد باز هم پدر است و احترام او واجب. دراین بین پسران معمولا نسبت به سایر اعضای خانواده، کمی با پدرشان راحت تر صحبت می کنند. بهتر است در این بین با آن ها خوش رفتار باشید. پدران معمولا از پسرانشان زودرنج تر و حساس تر هستند. به اصطلاح دلشان از پسرشان راحت تر می شکند. پدر از قدیم الایام رهبر خانواده بوده و بسیار مغرور است. هیچگاه غرور او را نشکنید و او را با حرف هایتان آزرده خاطر نکنید. اگر در زمینه ای اختلاف نظر دارید سعی کنید سکوت کنید و بگویید حرف شما هم کاملا درست است و روی نظر شما هم فکر میکنم.
عواملی است که باعث بی احترامی به پدر خواهد شد.
عواملی که کار پدر و پسر را به اختلاف می کشاند؟
معمولا در هر خانه ای به بهانه های مختلف پدران و پسران با هم درگیر هستند. اما مهم ترین عوامل دعوای پدر و پسر :اختلافات سنی پدر با پسر ، اختلافات فرهنگی، مشکلات اقتصادی و فقر است که حتی تا سن 30 سالگی نیز ادامه دارد.
از چه زمانی پدر باید پسرش را تربیت کند؟
معمولا از دوران کودکی و از زمانی که کودک میتواند حس کند، ببیند و بشنود باید کاملا تحت نظارت پدر و مادر باشد. رفتارهای خوب و بد دختر و پسر از دوران کودکی اش شکل میگیرد. فراموش نکنید نقش پدر در همه زمان ها پر رنگ است. پسر در دوران کودکی، نوجوانی، جوانی و حتی زمانی که خودش صاحب فرزند شد به محبت پدرش نیاز دارد.
آیا پدری که خودش اشتباه می کند می تواند پسر خوبی تربیت کند؟
در اکثر موارد خیر. زیرا همانگونه که گفته شد پدران الگوهای فرزندان خصوصا فرزندان پسر هستند. هر کار اشتباه، تصمیم اشتباه یا رفتار بد در زندگی آن ها نیز تاثیر مستقیم خواهد داشت و به نوعی آن ها را تقلید می کنند. البته همه انسان ها جایز الخطا هستند اما اگر فرزندان سالمی می خواهید باید درصد اشتباهات خود را کم کنید.
هدف مرکز مشاوره و روانشناسی آویژه از ارائه اطلاعات لازم در زمینه مشکلات روانی، افزایش آگاهی شماست تا با توسعه دانش خود، جهت ارتقا و بهبود کیفیت زندگی خود، گامی مهم بردارید. لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر سایر مقالات متخصصان مرکز مشاوره آویژه را مطالعه نمایید .
در این راستا مرکز مشاوره خانواده و روانشناسی آویژه خدمات متنوعی را در زمینه مشاوره کودک به شما هم میهنان عزیز ارائه میدهد.
برگرفته از مقاله : منبع: مشاوره خانواده آویژه / https://psychology.avije.org/
10 Ways to Strengthen Father and Son Relationships
9 نشانه اینکه گرفتار یک رابطه عاطفی شده اید
این روزها برقراری رابطه عاطفی هم می تواند به اندازه خیانت فیزیکی برای رابطه شما آسیب زننده باشد.
روابط عاطفی می توانند به اندازه خیانت فیزیکی مخرب باشند. انرژی احساسی ما محدود است. اگر این انرژی را جای دیگری متمرکز کنیم، می تواند بر روابط با نزدیکانمان تأثیر منفی بگذارد.
علاوه بر این، صمیمیت بیش از حد با فرد دیگری، به خصوص کسی که به او جذب شده اید، همیشه این پتانسیل را دارد که به چیزی فراتر از دوستی تبدیل شود.
دوستی ها عالی هستند، اما مهم است که بدانیم چه زمانی ممکن است از مرز بگذرند. رفتارها یا نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد شما یا همسرتان درگیر یک رابطه عاطفی شده اید. در ادامه این مقاله روانشناسی آویژه به این نشانه ها و تأثیر آنها بر رابطه تان می پردازیم.
رابطه عاطفی یک رابطه غیرجنسی است که در آن سطح صمیمیت و پیوند عاطفی مشابه یک رابطه عاشقانه وجود دارد.
این روابط معمولا از دوستی های ساده شروع می شوند. برخی از دوستی های غیرعاشقانه به مرور زمان به دوستی های عمیق با بار عاطفی بالا تبدیل می شوند. زمانی که فرد دیگری را جذاب می دانید یا تمایلات جنسی مشترکی دارید، با سراشیبی لغزنده ای روبرو می شوید که شما را از تعهدات ازدواج یا رابطه تان دور می کند.
معمولا در ابتدای این روابط، هیچ قصدی برای جدی تر شدن اوضاع وجود ندارد. با این حال، مرز باریکی بین دوستی های نزدیک و روابط عاطفی وجود دارد. علاوه بر این، روابط عاطفی به سرعت می توانند به معاشقه و روابط جنسی منجر شوند.
"ارتباط عاطفی معنادار برای پایه و اساس هر رابطه ای، چه دوستانه و چه عاشقانه، مهم است. یک دوستی زمانی به یک رابطه عاطفی تبدیل می شود که مرزها شروع به محو شدن کنند." این گفته ی آیوی کوانگ، درمانگر و متخصص مشاوره خیانت است.
زمانی که فردی شروع به پنهان کردن اطلاعات شخصی از شریک اصلی خود می کند و عمیق ترین افکار، احساسات، خواسته ها و تجربیات خود را با فرد دیگری که احساس صمیمیت عاطفی و کشش بیشتری نسبت به او پیدا می کند، به اشتراک می گذارد، ممکن است نشانه هایی از یک رابطه عاطفی در حال شکل گیری باشد.
مطمئن نیستید که شما یا همسرتان گرفتار رابطه عاطفی شده اید؟ در اینجا 9 نشانه برای کمک به تشخیص این موضوع آورده شده است:
روابط عاطفی معمولا با برقراری ارتباط زیاد بین طرفین همراه است. این نه تنها شامل گذراندن زمان با هم به صورت حضوری بلکه تماس در زمان هایی که از هم دور هستید را نیز در بر می گیرد. به عنوان مثال، شما اغلب در ساعات نامناسب با این فرد چت می کنید. زمان زیادی را صرف پیام دادن، ایمیل زدن یا تماس تصویری با او می کنید. حتی ممکن است برای اینکه دائما با او در ارتباط باشید، همسرتان، خانواده و سایر مسئولیت هایتان را نادیده بگیرید.
این نادیده گرفتن به خصوص، دلیلی است که این نوع رفتار را از یک دوستی نزدیک به یک رابطه مشکوک تبدیل می کند. برای مثال تصور کنید اگر همسرتان شام یا قرار فیلم با شما را صرف چت کردن با فرد دیگری کند چه احساسی پیدا می کنید؟
لو دادن رازها؟ یا بیش از حد صمیمی شدن؟ هشدارهایی برای تشخیص رابطه عاطفی
روابط عاطفی فراتر از نگاه های پنهانی است، بلکه در مورد رازهای پنهانی نیز صدق می کند. در روابط سالم، شما به طور عادی همه چیز را با شریک زندگی خود در میان می گذارید. اما در یک رابطه عاطفی، اوضاع تغییر می کند:
مشکل احساس تنهایی چیست؟ شریک زندگی شما نادیده گرفته می شود. این کمبود ارتباط شکافی در رابطه شما ایجاد می کند و حتی ممکن است متوجه آن نشوید.
شاید به طور عمدی چیزی را پنهان نمی کنید، اما آیا این دوست صمیمی جدید، بخش بیشتری از شخصیت واقعی شما را نسبت به شریک واقعی تان، در اختیار دارد؟ کمی به این موضوع فکر کنید!
افکار مداوم درگیر فرد دیگری هستید؟
در روابط عاطفی، فردی که با او در ارتباط هستید به مرکز توجه شما تبدیل می شود. این فرد تمام فکر و ذکر شما را به خود مشغول می کند.
مشغولیت ذهنی دائمی: ممکن است متوجه شوید که تمرکز کردن روی کارها و مسائلی که به نحوی به او مرتبط نیستند برایتان دشوار شده است.
حضور همیشگی در ذهن: این فرد مدام در ذهن شماست، چه صبح که از خواب بیدار می شوید، چه شب که به خواب می روید و در بسیاری از مواقع دیگر.
آراستن به امید توجه: حتی ممکن است هنگام لباس پوشیدن به این فرد فکر کنید و امیدوار باشید که به ظاهر شما توجه کند.
اگرچه روابط عاطفی در ابتدا ماهیت جنسی ندارند، اما ممکن است کم کم دچار خیال پردازی های عاشقانه یا جنسی در مورد این فرد شوید.
در روابط عاطفی، این حس به وجود می آید که فرد مورد نظر شما را به گونه ای درک می کند که حتی شریک عاطفی تان هم نمی تواند. احتمالا متوجه اشتراکات زیادی بین خود و او می شوید و احساس می کنید علایق مشترک زیادی دارید.
این شباهت ها ممکن است شبیه یک دوستی نزدیک به نظر برسد - و قطعا هم ممکن است همینطور باشد! اما اگر این حس نزدیکی باعث می شود نسبت به شریک عاطفی تان احساس خشمگین یا بی مهری پیدا کنید و صمیمیت، ارتباط و تفاهم شما با او کم رنگ شود، شاید بهتر باشد رفتار خود را دوباره ارزیابی کنید.
هیچ نشانه واحدی وجود ندارد که به طور قطع نشان دهد گرفتار یک رابطه عاطفی شده اید، بلکه این مجموعه ای از احساسات و رفتارهای شما نسبت به فرد دیگر است و اینکه این رفتارها چگونه بر رابطه عاشقانه فعلی شما تأثیر می گذارد.
افشاگری های نامناسب: رد شدن از مرز صمیمیت
روابط عاطفی ممکن است با صحبت در مورد کار و مسائل دیگر شروع شوند، اما اغلب به جزئیات صمیمیتر درباره زندگی، روابط، مشکلات شخصی و حتی زندگی جنسی شما کشیده میشوند.
این تمایل به آسیب پذیر شدن احساسی در عین حال که جزئیات خصوصی خود و احساساتتان را فاش می کنید، دلبستگی شما را به این فرد عمیق تر می کند.
موضوعات بسیار شخصی: شما در مورد موضوعات بسیار شخصی، مانند مشکلات رابطه فعلی خود صحبت می کنید.
اشتراک تمام یا بیشتر مشکلات: تمام یا بیشتر مشکلات و نگرانی های خود را با این فرد در میان می گذارید. با انجام این کار، ممکن است نسبت به شریک ع羡انیتان احساس نارضایتی بیشتری پیدا کنید، در حالی که همزمان اقدامات لازم را برای حل مشکلات رابطه فعلی خود انجام نمی دهید.
با نزدیک شدن به فرد جدید، ممکن است شروع به مقایسه او با شریک عاطفی خود کنید. حتی ممکن است بارها او را با شریک زندگیتان مقایسه کنید و به حدی برسید که از شریک خود به خاطر انجام ندادن کارهایی که فرد جدید انجام می دهد، عصبانی شوید.
از آنجایی که فرد جدید را ایده آل می کنید، شریک عاطفی تان در نظرتان بدتر به نظر می رسد. ممکن است خود را در حال انتقاد بیشتر از او ببینید.
این مقایسه های ناعادلانه همچنین به این معنی است که شما تمایل دارید به دنبال اشتباهات شریک زندگیتان باشید و بدون توجه به نقاط قوت او، روی عیوبش بیش از حد تأکید کنید. این مقایسه ها باعث می شود تا هر گونه ویژگی منفی در فردی که با او رابطه عاطفی دارید را نادیده بگیرید. احتمالا در حال تسلیم شدن به این تصور غلط هستید که همیشه در جای دیگر علف سبزتر است.
گذراندن وقت بیشتر با فرد جدید و پنهان کاری
شما چیزهایی را پنهان می کنید یا دروغ میگویید در حالی که در اعماق وجودتان می دانید که این رفتار درست نیست. اگر شریک عاطفی تان مکالمه ضبط شده بین شما را بشنود یا برخی از پیام های داغ رد و بدل شده را ببیند، شرمنده می شوید؟ اگر چنین است، این نشانه آن است که اوضاع احتمالا از کنترل خارج شده است.
کم محلی به شریک عاطفی و تبعات آن
گذراندن وقت با دیگران خارج از رابطه و داشتن ارتباطات عاطفی به طور معمول مشکلی ندارد. مشکل زمانی به وجود می آید که ارتباط شما با یک نفر تمام زندگی تان را تحت الشعاع قرار دهد، در رابطه تان اختلال ایجاد کند و به چیزی تبدیل شود که احساس می کنید باید آن را پنهان کنید.
یک سوال مهم که باید از خود بپرسید این است: اگر شریک عاطفی تان این سطح از صمیمیت را با یکی از دوستانش به اشتراک می گذاشت، ناراحت می شدید؟
آیا شریک عاطفی شما گرفتار یک رابطه عاطفی شده است؟
در برخی موارد، ممکن است نگران باشید که شریک عاطفی تان با شخص دیگری رابطه عاطفی برقرار کرده است. در اینجا به برخی نشانه هایی که باید به آنها توجه کنید اشاره شده است:
مهم است که در صورت داشتن رابطه عاطفی یا شک به رابطه عاطفی همسرتان، با او صحبت کنید. برقراری ارتباط صادقانه، شفاف و مهربانانه در هر رابطه ای ضروری است، به خصوص زمانی که صحبت از رسیدگی به مسائلی باشد که می تواند بر اعتماد و صمیمیت تأثیر بگذارد.
تأثیر روابط عاطفی
این نوع روابط ممکن است به نظر یک فرار از زندگی روزمره باشد. شما فقط بهترین جنبه های این فرد دیگر را می بینید و آن ها هم بهترین وجه شما را می بینند. شما آن ها را به صورت 24 ساعته در کنار خود ندارید تا با عادات بد و ویژگی های نه چندان جذابشان آشنا شوید. تصویری که از آن ها دارید عمدتا بر اساس فانتزی و شخصیت ایده آل سازی شده است که بدون شک این رابطه را بسیار فریبنده می کند.
برخی از تأثیرات روابط عاطفی بر رابطه شما عبارتند از:
اگر فکر می کنید گرفتار یک رابطه عاطفی شده اید، شاید بهتر باشد وضعیت رابطه خود را با شریک فعلی تان به طور جدی ارزیابی کنید.
حتی زمانی که چنین روابطی با برقراری رابطه جنسی جنبه فیزیکی پیدا نمی کنند، تأثیر آن ها می تواند به همان اندازه مخرب باشد و رابطه شما را به خطر بیندازد. صمیمیت درگیر در روابط عاطفی اغلب می تواند از یک رابطه جنسی عمیق تر باشد زیرا شما از نظر عاطفی سرمایه گذاری بیشتری کرده اید.
کوانگ می گوید: «روابط عاطفی می توانند به اندازه روابط فیزیکی برای یک رابطه مضر باشند، زیرا می توانند شامل پنهان کاری، عدم صداقت، فریب و تغییر جهت گیری صمیمیت عاطفی و انرژی از شریک متعهد به سمت فردی باشند که با او رابطه عاطفی دارند.»
شریک زندگی شما ممکن است این را به عنوان همان سطح خیانت ببیند که گویی شما در واقع با فرد دیگری رابطه جنسی داشته اید.
مقابله با روابط عاطفی
روابط عاطفی به طور ناگهانی یا بدون مقدمه اتفاق نمی افتد. ایجاد ارتباط عاطفی با فرد دیگر به زمان و تلاش نیاز دارد. اگر فکر می کنید درگیر رفتارهایی هستید که ممکن است به یک رابطه عاطفی منجر شود، کارهایی می توانید برای برقراری مجدد مرزها و محافظت از رابطه خود با شریک زندگی تان انجام دهید.
با تایید و صحبت آشکار و مستقیم در مورد رابطه عاطفی، می توانید با هم کار کنید تا بفهمید چه چیزی منجر به آن شده است، احساسات و نگرانی های خود را بیان کنید و راه هایی را برای ترمیم آن، بازسازی اعتماد و تقویت رابطه خود کشف کنید.
اجتناب از روابط عاطفی به معنای محدود کردن ارتباط با دیگران یا عدم برقراری ارتباط عاطفی با دوستان نیست. این روابط برای حمایت اجتماعی و سلامت روانی ضروری هستند.
اگر احساس می کنید درگیر یک رابطه عاطفی شده اید، راهکارهای زیر می توانند به شما کمک کنند:
در نهایت، اگر رابطه عاطفی باعث ایجاد مشکل در رابطه شما شده است، به فکر صحبت با یک متخصص سلامت روان باشید. آن ها می توانند به شما کمک کنند تا مسائلی را که ممکن است باعث شود شما یا شریک عاطفی تان در وهله اول به دنبال ارتباطات عاطفی با دیگران باشید، برطرف کنید.
اگر شما یا شریک عاطفی تان درگیر یک رابطه عاطفی هستید، مهم است که با هم ارتباط برقرار کنید. کوانگ می گوید: «اجتناب از صحبت کردن یا مخفی نگه داشتن آن می تواند منجر به آسیب بیشتر و دوری بین شما و شریک عاطفی تان شود.» صحبت در مورد این موضوع یک قدم مهم اولیه است، اما ممکن است متوجه شوید که مشاوره زوجین نیز می تواند مفید باشد.
منبع: https://psychology.avije.org/ مرکز مشاوره آویژه
علائم، عوامل محرک و راهبردهای بهبود در آسیب روحی ناشی از خیانت
آیا فکر می کنید شما یا کسی که می شناسید ممکن است در حال مبارزه با آسیب روحی ناشی از خیانت یا رهاشدگی در گذشته باشید؟ اگر چنین است، پس در حال خواندن مقاله خوبی هستید!
در این مقاله مرکز مشاوره روانشناسی آویژه به موارد زیر خواهیم پرداخت:
بزنیم بریم سراغ اصل مطلب آویژه!
آسیب روحی ناشی از خیانت چیست؟
آسیب روحی ناشی از خیانت نتیجه زیر پا گذاشته شدن عمیق یک وابستگی است، جایی که فردی که برای امنیت و رفاه خود به آن وابستگی اعتماد دارد، مورد سوء استفاده یا بی توجهی قرار گرفته است.
آسیب روحی ناشی از خیانت اغلب ناشی از موارد زیر است:
آسیب روحی ناشی از خیانت به شدت با سایر انواع آسیب های روحی متفاوت است زیرا نه تنها تجربه سوء استفاده را در بر می گیرد، بلکه همراه با تجربه خیانت شدن توسط یک رابطه کلیدی مانند والدین، سرپرست، قیم، شریک عاطفی یا فرد دیگری است که برای حمایت و امنیت به او اعتماد شده است.
چون قربانیِ این نوع خیانت، اغلب برای برآورده شدن نیازهای جسمی، روانی و/یا احساسی خود به فردِ آزارگر وابسته است، برای حفظ رابطه رفتار خود را تغییر می دهد.
قربانی ممکن است دچار موارد زیر شود:
این شکل از احساس تنهایی روانی، یک استراتژی مقابلهای است که با مسدود کردن چیزهایی که برای رویارویی بیش از حد دردناک یا ترسناک هستند، از امنیت ذهنی و احساسی فرد محافظت می کند.
به عنوان مثال، کودکی ممکن است خودش را برای رفتار بد والدینش سرزنش کند یا دلیلی برای خودش بتراشد که به احساس بهتر او نسبت به اتفاقی که افتاده کمک کند. این موضوع میتواند توضیح دهد که چرا بسیاری از قربانیان سوءاستفاده، همچنان با فرد آزارگر خود میمانند و تأثیر سوءاستفاده را بعد از وقوع آن کماهمیت جلوه میدهند، یا چرا کودکانی که به طور پنهانی مورد آزار و اذیت قرار میگیرند، به نظر میرسد رابطهای صمیمی با فرد آزارگر خود دارند.
علائم آسیب روحی ناشی از خیانت
علائم و نشانه های آسیب روحی ناشی از خیانت متفاوت است، اما به طور کلی شامل علائم اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مانند موارد زیر می شود:
آسیب روحی ناشی از خیانت در این مورد منحصر به فرد است زیرا شامل احساسات شدید شرمساری مرتبط با سوء استفاده یا نقض شدن است. بنابراین، اگر از آسیب روحی ناشی از خیانت رنج می برید، ممکن است از موارد زیر رنج ببرید:
علائم آسیب روحی ناشی از خیانت (ادامه)
همچنین ممکن است نسبت به اینکه به چه کسی می توانید اعتماد کنید، بدبین و شدیدا مراقب باشید. این اغلب منجر به موارد زیر می شود:
افرادی که از آسیب روحی ناشی از خیانت رنج می برند همچنین ممکن است دچار گوشه گیری اجتماعی و اضطراب شوند. برای اطلاعات بیشتر در مورد اضطراب اجتماعی و چگونگی غلبه بر آن، وبلاگ ما را بررسی کنید → اینجا([لینک وبلاگ در مورد اضطراب اجتماعی])
علاوه بر این، ممکن است برای مقابله با آسیب روحی ناشی از خیانت استراتژی هایی را توسعه داده باشید که شامل موارد زیر می شود:
بهبودی از آسیب روحی ناشی از خیانت
اگرچه آسیب روحی ناشی از خیانت می تواند دردناک و زندگی را تغییر دهد، ابزارها و مشاوره های خیانت زیادی وجود دارد که می تواند به شما در شروع بهبودی و بازپس گیری زندگی تان کمک کند.
پذیرفتن اینکه مورد خیانت قرار گرفته اید، اولین قدم برای غلبه بر آسیب روحی ناشی از خیانت است. افرادی که دچار "عـــدم تشخیص خیانت" می شوند، تمایل ندارند خودشان را درگیر با این نوع از آسیب ببینند، زیرا تایید و پذیرش اتفاقی که افتاده می تواند طاقت فرسا و دردناک باشد.
برای مقابله با این احساسات، بسیاری از افراد با کم اهمیت جلوه دادن موقعیت، وانمود کردن به اینکه هرگز اتفاق نیفتاده، یا "کناره گیری" کامل از زندگی (به عنوان مثال، افسردگی، سوء مصرف مواد مخدر و غیره) به حالت اجتناب روی می آورند. با این حال، به همان اندازه که پذیرفتن حقیقت ممکن است سخت باشد، اجتناب یا انکار آن تنها استرس و اضطرابی را که احساس می کنید افزایش می دهد.
پذیرفتن آسیب روحی ناشی از خیانت به شما قدرت می دهد تا در روند بهبودی خود پیش قدم باشید. شما می توانید از آسیب ناشی از خیانت به عنوان فرصتی برای رشد شخصی استفاده کنید و در صورت لزوم برای جلوگیری از آسیب های بعدی، اقدامات ایمنی را انجام دهید.
هنگامی که بتوانید آنچه اتفاق افتاده را بپذیرید، می توانید روی یافتن استراتژی های مقابله سالم برای حمایت از خود در طول فرآیند بهبود تمرکز کنید.
محرک (Trigger) محرک ها صداها، مناظر، بوها و احساساتی هستند که شما را به یاد رویداد آسیب زا می اندازند. محرک های آسیب روحی ناشی از خیانت بسته به تاریخچه منحصر به فرد شما می توانند اشکال مختلفی داشته باشند.
آسیب روحی ناشی از خیانت می تواند زمانی تحریک شود که به شما یادآوری شود که در ابتدا چه خیانتی صورت گرفته است: چه گفته شد و چه کاری انجام شد، چه احساسی داشتید و غیره. برخی از یادآوری های رایج از آسیب روحی ممکن است شامل افراد درگیر، مکان ها یا زمان های خاص از سال و دیدن کسی باشد که شما را به یاد فرد آزارگر می اندازد.
افراد اغلب بدون آگاهی کامل یا به طور ناخودآگاه به یادآوری های خیانت واکنش نشان می دهند. ممکن است ناگهان احساس عصبانیت، حالت تدافعی یا اضطراب کنید بدون اینکه دلیل آن را به طور کامل بدانید.
در هر صورت، دانستن اینکه چه محرک هایی از آسیب روحی ناشی از خیانت به احتمال زیاد بر شما تأثیر می گذارد، می تواند به شما کمک کند تا احساسات خود را به طور مؤثرتری مدیریت کنید.
وقتی کلمه «خیانت» را می شنویم، می تواند احساسات منفی زیادی را به وجود آورد (مثلاً ممکن است احساس شرم، خشم شدید، غم و اندوه یا بیماری کنید). وقتی افراد این احساسات شدید را از رویدادهای آسیب زا تجربه می کنند، به طور معمول سعی می کنند به هر روشی که ممکن است آنها را از بین ببرند.
پذیرفتن احساسات ناخوشایند بخش مهمی از مقابله با آسیب روحی ناشی از خیانت است. سعی کنید با احساسات خود به طور مستقیم روبرو شوید و آنها را همانطور که به وجود می آیند، بپذیرید. این به معنای نامگذاری احساسات خود بدون قضاوت یا سرزنش (مثلاً، آسیب دیده، عصبانی، ترسیده) است.
اگرچه در ابتدا ممکن است دردناک باشد، یادگیری پذیرش احساسات دشوار، مانند احساسات مرتبط با خیانت، به شما امکان می دهد از آنها عبور کنید و کنترل زندگی خود را دوباره به دست بگیرید.
پذیرفتن به این معنی نیست که احساسات خود را دوست دارید یا وضعیت را تأیید می کنید؛ بلکه به این معنی است که اذعان کنید احساسات دشوار به عنوان بخشی از فرآیند بهبودی می آیند و می روند.
نامگذاری احساسات شما می تواند به قابل درک تر و قابل تحمل تر شدن آنها کمک کند. همچنین به شما کمک می کند تا احساس کنترل بر احساسات خود داشته باشید تا اینکه آنها شما را کنترل کنند.
مراقبت از بدن شما شامل همه چیز، از خوب غذا خوردن تا اختصاص دادن زمان برای مراقبت از خود است. هرچند ممکن است به نظر مرتبط نباشند، بدن و ذهن به طور پیچیده ای به هم مرتبط هستند. زمانی که به طور مداوم نیازهای بدن خود را برای غذا، آب و استراحت برآورده می کنید، با ایجاد پایه ای قوی برای سلامت روان و رفاه خود، از ذهن خود نیز مراقبت می کنید.
می توانید با خوب غذا خوردن و خواب کافی شروع کنید. تغذیه مناسب در تمام طول زندگی شما ضروری است - نه فقط در مواقع استرس - و با بهبود سلامت روان مرتبط بوده است. مقدار زیادی آب بنوشید و غذاهای سالم حاوی ویتامین ها و مواد معدنی (مثلاً میوه و سبزیجات) مصرف کنید.
سعی کنید یک روال منظم روزانه برای خود ایجاد کنید تا بدانید چه چیزی را باید به صورت روزانه انتظار داشته باشید. این قابل پیش بینی بودن به شما در روند بهبودی کمک خواهد کرد.
همچنین ممکن است برایتان مفید باشد که هر روز زمانی را برای خودتان اختصاص دهید تا آرامش پیدا کنید و دوباره انرژی بگیرید. به عنوان مثال، به جای تماشای تلویزیون، کتاب خوبی بخوانید، به بیرون از خانه برای قدم زدن بروید یا کار خوبی برای فرد دیگری انجام دهید.
ورزش نیز یکی از بهترین راه ها برای مراقبت از بدن شماست. زمانی که به طور منظم ورزش می کنید، اندورفین هایی ترشح می شوند که به طور طبیعی روحیه شما را تقویت می کنند. همچنین راهی عالی برای خلاص شدن از شر احساسات فروخورده است.
با اختصاص دادن زمان و تلاش لازم برای برآوردن نیازهای بدنتان، به خودتان می گویید که فرد باارزشی هستید که ارزش مراقبت کردن را دارید!
بهترین نوع مراقبت از خود زمانی است که دقیقا زمانی که احساس خطر یا تمایل به رفتار مخرب دارید، انجام دهید. زمانی که مکانیزم های مقابله ای نداشته باشیم، احساسات ما می توانند ما را کنترل کنند، به جای اینکه ما بتوانیم به طور سازنده از آنها عبور کنیم.
بسیاری از افراد متوجه شده اند که داشتن لیستی از مهارت های مقابله ای که در هنگام احساس شدید یک عاطفه می توانند به آن مراجعه کنند، مفید است. این ابزارها «مهارت های بقا در بحران» نامیده می شوند و باید به شما کمک کنند تا از هر احساس دشوار ناشی شده بدون آسیب رساندن یا بدتر کردن شرایط عبور کنید.
ایجاد تمرین ذهن آگاهی - ذهن آگاهی توانایی حضور کامل در هر لحظه بدون قضاوت یا انتقاد است. زمانی که ذهن آگاهی دارید، از همه چیز اطرافتان آگاه هستید تا اینکه حواس پرت شوید یا درگیر افکار خودتان در مورد اتفاقاتی که افتاده یا هنوز نیفتاده باشید. ذهن آگاهی می تواند به شما کمک کند زمانی که احساسات منفی شروع به غلبه بر شما می کنند، خودتان را متمرکز کنید تا آنها بر شما چیره نشوند.
مراقبت از خود و پذیرش خود را تمرین کنید – مراقبت از خود به معنای مهربان بودن با خودتان است، زمانی که شکست خورده اید، توسط دیگران آزار دیده اید یا بدرفتاری شده اید، یا با دوران سختی یا مانعی روبرو شده اید. مراقبت از خود می تواند به سادگی چند دقیقه در روز اختصاص دادن برای تشویق خودتان به دلیل گذراندن از موقعیت های سختی باشد که با آنها روبرو می شوید. مراقبت از خود توانایی شما را برای مقابله موثر، مدیریت افکار و احساسات منفی در مورد خودتان و افزایش انگیزه شخصی تان تقویت می کند.
نفس عمیق بکشید - وقتی احساس استرس می کنید، نفس کشیدن تان کوتاه تر و سطحی تر می شود که در واقع احساس وحشت یا استرس را تشدید می کند. دم و بازدم آهسته از دیافراگم، سیستم عصبی شما را به حالت آرام تری بازنشست می کند و می تواند به شما کمک کند در هنگام ناراحتی یا غرق شدن در احساسات، آرام شوید.
صحبت کردن در مورد تجربیاتتان با افرادی که دلسوز و حمایتگر هستند می تواند به شما کمک کند افکار و احساسات خود را در یک محیط امن پردازش کنید. این فرد ممکن است یکی از اعضای خانواده، یک دوست، یک درمانگر یا گروه حمایتی با اعضای قابل اعتماد و همدل باشد.
خانواده و دوستان: روابط سالم به شما احساس ارتباط و تعلق خاطر می دهد و باعث می شود احساس تنهایی نکنید. از آنجایی که با غرق شدن در مشکلات، توانایی مقابله با آنها کاهش می یابد، به حمایت دیگران نیاز داریم تا در الگوهای منفی تفکر یا رفتاری که فقط باعث پیچیده شدن مشکلاتمان می شود، گیر نکنیم.
ممکن است بعد از خیانت، نسبت به اعتماد دوباره به دیگران مردد باشید، اما مهم است تمرین کنید تا به افرادی که اعتمادشان را جلب کرده اند و با اعمال و سخنانشان نشان می دهند که به رفاه شما اهمیت می دهند، اعتماد کنید.
نوشتن خاطرات: گاهی اوقات پیدا کردن کلمات برای گفتن داستان به صورت کتبی، راحت تر از صحبت کردن است. نوشتن خاطرات در مورد آنچه تجربه می کنید، می تواند اولین گام بسیار مفیدی باشد و یک عمل مداوم مراقبت از خود برای درک افکار و احساساتتان باشد. همچنین می توانید در مورد استراتژی های مقابله ای که استفاده کرده اید یا دوست دارید تمرین کنید، یادداشت بردارید.
گروه های حمایتی: فقط گوش دادن به داستان های دیگران می تواند فوق العاده مفید باشد. شرکت در جلسات الکلی های گمنام (AA) یا گروه های حمایتی می تواند به شما کمک کند احساس تنهایی کمتری نسبت به آنچه که پشت سر گذاشته اید داشته باشید. زمانی که به داستانهای دیگران گوش میدهید، میتوانید از تجربیاتشان بیاموزید و ببینید که چگونه توانستهاند با این موضوع کنار بیایند و بهبود یابند. این می تواند شما را برای برداشتن گام های لازم برای بهبودی خودتان، حتی زمانی که ممکن است در مواقعی سخت یا چالش برانگیز به نظر برسد، انگیزه دهد.
درمان: درمان به طور خاص به عنوان یک مکان امن در نظر گرفته شده است، جایی که می توانید بدون قضاوت یا انتقاد در مورد عمیق ترین افکار و احساسات خود صحبت کنید. درمانگر شما برای گوش دادن با قلبی باز، کمک به شما در ایجاد مهارت های مقابله، یافتن راه های جدید برای درک آنچه اتفاق افتاده است (و آنچه اکنون در حال اتفاق است) و حرکت به جلو به روشی سالم در آنجا حضور دارد.
منبع: https://psychology.avije.org/ روانشناسی آویژه
خیانت، بی وفایی، روابط عاطفی – خیانت های بزرگ برای هر رابطه ای به شدت آزار دهنده و آسیب زا هستند. در حالی که جدایی یا طلاق برای برخی زوج ها اجتناب ناپذیر است، اما ممکن است برای زوج های دیگری که مایلند گذشته را پشت سر بگذارند و به جلو حرکت کنند، امیدی وجود داشته باشد. ما مشاوران و روانشناسان آویژه در اینجا نگاهی به شش قدمی می اندازیم که هر دو زوج می توانند برای رسیدن به بخشش بعد از خیانت با موفقیت انجام دهند.
قدم اول: با خودتان صادق باشید
حتی اگر دردناک باشد، هر دو طرف باید با صداقت کامل وارد فرآیند بخشش شوند. اغلب اوقات فکر می کنیم که با خودمان صادق هستیم، در حالی که اینطور نیست. به همین دلیل است که گذاشتن زمانی برای تامل در خلوت، در مورد نقش خودتان در این رابطه و آنچه واقعاً از آن می خواهید، بسیار مهم است.
سوالاتی که ممکن است بخواهید از خود بپرسید:
حالا که در ذهنیتی صادقانه قرار دارید، زمانی را برای نوشتن تمام افکار خود به صورت فیزیکی اختصاص دهید. این کار می تواند به شفاف سازی بیشتر افکار، پردازش احساسات پیچیده و دور ریختن تمام منفی بافی هایی که ممکن است در درون شما انباشته شده باشد، کمک کند. در مشاوره خیانت اغلب اوقات نوشتن نامه ای به شریک عاطفی و بیان دیدگاهتان از ماجرا مفید است.
به خاطر داشته باشید که این فعالیت برای خودتان است. بعد از اینکه نامه را نوشتید، می توانید آن را در یک مکان امن نگه دارید یا آن را پاره کنید و دور بریزید.
حالا که افکارتان شفاف شده است، می توانید با هم در یک محیط امن برای بحث و تحلیل اتفاقات پیش آمده، گرد هم آیید. چه اتفاقاتی منجر به خیانت شد؟ آیا مسائل بلندمدتی وجود دارد که انباشته شده اما هرگز به طور علنی در مورد آنها صحبت نشده است؟
برای اینکه این مرحله مؤثر باشد، هر دو طرف باید مایل باشند بدون هیچ ترسی با یکدیگر صادق باشند. علاوه بر این، باید از توهین، تحقیر یا حمله به شخصیت یکدیگر در طول فرآیند خودداری کنید. به یاد داشته باشید که هر دو در یک طرف هستید و با هم برای یافتن راه حل تلاش می کنید.
بعد از اینکه همه چیز آشکار شد، هر دو طرف باید تصمیم بگیرند که آیا می خواهند رابطه را ادامه دهند یا خیر. ممکن است یک شبه به این تصمیم نرسید – و اشکالی ندارد! به خودتان زمان بدهید تا آرام شوید و احساساتتان را پردازش کنید.
در حالی که مهم است به خودتان زمان بدهید، همچنین باید مطمئن شوید که شریک عاطفی تان را برای مدت نامحدودی بدون پاسخ رها نکنید. این کار برای هیچ یک از طرفین منصفانه نیست و در نهایت باعث طولانی شدن روند بهبود و بخشش می شود.
اگر هر دو طرف تصمیم به ماندن با هم گرفته اند، می توانید با یک تلاش جمعی گذشته را پشت سر بگذارید و به جلو حرکت کنید. در اینجا برخی از مراحل نهایی وجود دارد که هر دو طرف می توانند برای پیشرفت انجام دهند.
به خاطر داشته باشید که بخشش و بازسازی اعتماد یک فرآیند طولانی است و زمان و دارای احساس تنهایی است. صبور باشید، با هم صادق و باز باشید و برای بهتر شدن رابطه تلاش کنید.
بعد از اینکه هر دو طرف برای بخشیدن و ادامه رابطه متعهد شدید، سعی کنید کاری را با هم انجام دهید تا این لحظه را گرامی بدارید و آن را خاص کنید. این می تواند یک کار نمادین مانند تجدید عهد خصوصی یا رد و بدل کردن کارت باشد. یا می توانید با هم برای یک شام خوب بیرون بروید. لحظات گرامیداشت راهی عالی برای ایجاد یک سد بین گذشته و آینده هستند و همچنین به ایجاد یک حس مثبت برای حرکت به جلو کمک می کنند.
نکات مهم:
رابطه شما بعد از خیانت به پایان نرسیده است
تیم درمانگران دلسوز ما در مرکز مشاوره آویژه به بسیاری از زوج ها در گذر از خیانت و یادگیری ترمیم روابطشان کمک کرده اند.
برای شروع مسیر درمانی خود، لطفاً این مراحل ساده را دنبال کنید:
خدمات دیگر ارائه شده در کلینیک آویژه
تیم آویژه درک می کند که شما فردی پیچیده هستید که ممکن است برای مقابله با مشکلات مختلف سلامت روان به حمایت نیاز داشته باشید. به همین دلیل است که کلینیک آویژه علاوه بر بهبودی پس از خیانت، طیف وسیعی از خدمات را ارائه می دهد. سایر خدمات سلامت روان ارائه شده عبارتند از:
ما مشاروان آویژه همچنین مشاوره طلاق، مشاوره مسیحی، مشاوره والدین مشترک، مشاوره ناباروری، درمان از دست دادن فرزند و درمان قبل از تولد را ارائه می دهیم. برای اطلاعات بیشتر، می توانید وبلاگ ما را بخوانید تا اطلاعات بیشتری کسب کنید! https://psychology.avije.org/
نکات مهم:
منبع: مرکز مشاوره خانواده آویژه
برای آشنایی با این که چه سوالاتی در قرار ملاقات اول از دختری که با وی قرار گذاشته اید، بپرسید،چند توصیه بسیار کارآمد برایتان داریم.
بهترین سوال برای شروع صحبت های شما با یک دختر می تواند این باشد که کجا به دنیا آمده است.
❤️ قطعا اگر طرف مقابل شما فردی خجالتی و یا کم حرف باشد، پاسخ به این سوال را تنها با یک کلمه پاسخ می دهد.
❤️ نیازی نیست بلافاصله به سراغ سوال بعدی بروید. می توانید از وی بخواهید تا کمی بیشتر در مورد محل تولدش و خاطراتی که در آن دارد برای شما توضیح دهد. اگر هم خاطره یا شناخت خاصی از آن شهر دارید می توانید وارد صحبت های طرف مقابل شده و در رابطه با آن شهر اظهار نظر کنید.
اگر برای دریافت پاسخ سوال اول به اندازه کافی صبور بوده باشید، یخ بین رابطه شما تا اندازه زیادی آب شده است و می توانید راحت تر به سراغ سوال های بعدی برای شناخت طرف مقابلتان بروید.
حال که بحث محل تولد دختری که با او قصد آشنایی دارید را مطرح کرده اید، بهترین زمان برای این است که از وی بپرسید برنامه اش برای زندگی در آینده چگونه است؟
❤️ قصد دارد در کجا زندگی کند و آیا اقدام خاصی برای رفتن به مکان خاصی که مورد علاقه است انجام داده است یا خیر.
پرسش این سوال از دو بابت مورد توجه است:
❤️ اول اینکه به شما کمک می کند تا متوجه این موضوع شوید که فرد مقابل شما به مهاجرت چه از نوع داخلی و چه از نوع خارجی فکر می کند یا خیر؟
❤️ دوم اینکه کمکتان می کند تا وجه اشتراک و یا اختلافات در مورد محل زندگی تان را که بسیار هم برای تداوم آشنایی تان مهم است را متوجه شوید.
از وی سوالاتی را بپرسید که کمی حال و هوای مکالمه بینتان را شورانگیزتر نماید. به عنوان مثال از او بخواهید تا برایتان توضیح دهد، چه علایقی دارد و با انجام چه اقداماتی حال و هوایش بهتر می شود.
❤️ قطعا یکی از پاسخ هایی که شاید در میان دختران شایع باشد، مربوط به خرید از فروشگاه های مختلف و سر زدن به مراکز خرید معروف است. می توانید از قبل نام چند مرکز خرید خوب را شناسایی کرده و به وی پیشنهاد دهید اگر تمایل داشته باشد، در قرارهای بعدی خود سری به آنها بزنید.
وقت آن رسیده که سوالاتی را که موجب شناخت بیشتر شما از دختر مورد علاقه تان می شود را به آرامی از وی بپرسید.
❤️ پرسش در مورد اعضای خانواده اش و نوع ارتباطی که با آنها دارد، شروع خوبی برای این است که کمی بیشتر به وی نزدیک شوید. از او در مورد رابطه اش با پدرو مادرش و اینکه چند خواهر و برادر دارد، سوال بپرسید.
❤️ نه اینکه از همان ابتدای کار سوالاتی اقتصادی در مورد شرایط خانوادگی اش بپرسید. این موضوع می تواند این حس را به طرف تلقین کند که شما قصد فضولی در مورد خانواده اش را دارید.
❤️ بهتر است سوالات با چنین محتوایی را برای دیدارها بعد بگذارید. اکنون به همین کم و کیف رابطه اعضای خانواده بسنده کنید.
با پرسیدن این سوال متوجه خواهید شد که طرف مقابل شما چه گونه فردی از نظر اخلاقی است. فردی شوخ طبع است یا کاملا جدی است. خوش رو و خوش خنده است و یا اینکه کمتر اهل ارتباط برقرار کردن است. کم حرف است یا پر حرف است. زودرنج است یا فردی صبور است.
❤️ هر کدام از این سوالات ریز می تواند میزان اشتراکات و اختلافات اخلاقی شما را بیشتر برایتان مشخص کند.
❤️ ضمن اینکه به شما این اجازه را می دهد تا بررسی کنید این ویژگی ها تا چه اندازه با معیارهای شما برای دختر مورد علاقه تان همخوانی دارد.
اگر تا به این جای دیدارتان به خوبی پیش رفته است و به نظرتان استرس و ترس شروع مکالمه از میانتان رفته است. الان فرصت خوبی برای این است که به سراغ شخصیت خود طرف مقابلتان رفته و سوالاتی در مورد زندگی شخصی اش از وی بپرسید.
❤️ قطعا برای شما مهم است که اولین نفر در دیدار با یک دختر هستید یا تجربه چندم وی بوده اید. پس نگران پرسیدن چنین سوالی از او نباشید. به راحتی از وی بخواهید تا در این رابطه برایتان توضیحاتی دهد.
❤️ حتی می توانید برای ایجاد اعتماد میان طرف مقابلتان پس از پرسیدن این سوال به وی بگویید که اگر تمایل به پاسخ در این رابطه دارد، می تواند در مورد این موضوع صحبت کند.
❤️ حواستان باشد که چندان موشکافانه به این موضوع نگاه نکنید.
پس از پرسیدن سوال قبلی بهتر است سوال آسان تری که حتی خودتان هم بتوانید در آن اظهار نظر کنید را از طرف مقابلتان بپرسید. پرسش در مورد برنامه آخر هفته می تواند موضوع بسیار خوبی باشد.
❤️ به واسطه این سوال می توانید حتی برنامه ای را هم برای قرار ملاقات بعدی خود فیکس کنید. سینما بروید، طبیعت گردی کنید و یا اینکه وی را به یک رستوران و کافه دعوت کنید.
اگرچه پاسخ به این سوال برای هر فردی کمی سخت است اما قطعا برای شما مهم است که بدانید طرف مقابلتان چه احساساتی را در روابط با جنس مخالف خود تجربه کرده است و تا چه اندازه رابطه با شما برایش اهمیت دارد.
❤️ بهتر است برای این که طرف مقابل از پاسخ به این سوال معذب نشود یا احساس بدی به وی دست ندهد به او بگویید که اگر دوست دارد به سوالتان پاسخ دهد.
این نکته را فراموش نکنید که جدا از بحث سوال در مورد علایق و خصوصیات فرد طرف مقابلتان لازم است که نظر وی را در مورد علایق خودتان هم از وی جویا شوید.
❤️ می توانید زمانی که فکر می کنید سوال خاصی در مورد فرد مقابلتان ندارید شروع به معرفی خودتان کرده و در نهایت از علایق خودتان صحبت کنید و بگویید چه رفتارها و خصوصیاتی دارید.
❤️ به عنوان مثال برای وی توضیح دهید که چقدر اهل سفر هستید و از او میزان علاقه اش را به این موضوع جویا شوید. یا اینکه به وی بگویید که از چه افرادی خوشتان نمی آید و یا چه افرادی را به حریم خصوصی تان راه می دهید.
اولین قرار ملاقات شما با یک دختر می تواند تا حد زیادی بر ادامه رابطه تان تاثیر گذار باشد. این مهم است که به عنوان یک مرد سوالاتی را از وی نپرسید که موجب شود او خیال کند که فردی بدبین و شکاک هستید.
بهتر است در این قرار ملاقات بیشتر از هر چیز پاسخش به سوالات کلی را خودتان از وی پرسیده بودید، مورد توجه قرار دهید. پیشنهاد مشاوران مرکز مشاوره آویژه به شما این است که به هیچ عنوان برای قرار ملاقات اول خودتان بیش از اندازه برنامه ریزی نکرده و سوالات سخت و البته بسیار خصوصی و شخصی را انتخاب نکنید، مگر اینکه نوع تعامل و ارتباط شما به جاهای خوبی ختم شود.
اگر بخواهیم از هر دو جنبه به رابطه پیش از ازدواج فکر کنیم، باید مزایای چنین رابطه ای را هم مورد توجه قرار دهیم. هرچند که این مزایا زودگذر بوده و نمی توان برای آنها مدت زمان خاصی را متصور شد:
اینکه افراد بتوانند در رابطه با کسی احساس صمیمت بیش از حد داشته و خود واقعی شان باشند، موضوع بسیار مهم و حائز اهمیتی است. رابطه جنسی پیش از ازدواج می تواند چنین حس و حالی را برای مدت کوتاهی بین طرفین یک رابطه ایجاد کند.
رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود تا هویت جنسی خود را هم درک کنید. چرا که هر فردی هویت جنسی متفاوتی داشته و چنین رابطه ای کمک می کند تا افراد بفهمند از چه چیزهایی در رابطه لذت می برند و یا چه چیزهایی را دوست ندارند.
درست است که گاهی اوقات رابطه جنسی پیش از ازدواج می تواند منجر به افزایش صمیمت میان شما و فرد مقابلتان شود، با این حال این موضوع را هم باید در نظر بگیرید که مشخص نیست این روند صمیمی بودن تا چه زمانی ادامه پیدا کند.
رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود آن بخش از افرادی که تنها برای تامین نیاز جنسی خود تصمیم به ازدواج می گیرند، با دید بازتری برای ازدواج خود تصمیم گرفته و از اقدامات آنی و هیجانی برای ورود به مهم ترین مرحله زندگی خود جلوگیری کنند.
رابطه جنسی پیش از ازدواج موجب می شود که به مرور زمان متوجه اهمیت کمتر آن نسبت به دیگر مسائل زندگی برای تعهد در برابر یک فرد جهت یک عمر زندگی شوید. چنین روابطی پس از گذشت مدت زمانی خاص، اولویت های صحیح تری را برای زندگی پیش روی شما خواهند گذاشت.
این موضوع را به هیچ عنوان فراموش نکنید که رابطه جنسی آخرین مرحله از یک رابطه پایدار میان زن و مرد است و نباید بدون هیچ تعهد مادم العمری که میان زن و مرد برقرار می شود، وارد آن شد.
این افکار نادرستی که برخی از تصورات کنونی اطرافیانتان موجب بال و پر گرفتنشان شده است را دور بیاندازید. بیان ادعاهایی مانند اینکه دوره زمان عوض شده است و شرایط طور دیگری در حال پیش روی است، نه یک اصل درست بلکه تنها باوری اشتباه است که شما را به انجام رفتارهای نادرست و اتخاذ تصمیمات نامعقول پیش از ازدواج رسمی با یک فرد ترغیب می کند.
ما مشاوران مرکز مشاوره تلفنی خانواده آویژه به شما پیشنهاد می کنند تا پیش از تعهد ازدواج از هر گونه برقراری رابطه جنسی با طرف مقابلتان خودداری کنید. توجه این موضوع برای آن گروه از افرادی که واقعا قصد ازدواج داشته و به تشکیل زندگی مشترک فکر می کنند، بسیار مهم است. تصمیم گیری با خودتان است، آیا واقعا دلتان می خواهد در آینده یک فرد متاهل شوید یا از کیفیت زندگی مجردی خود راضی بوده و دوست ندارید زیر بار مسوولیت و تعهد در برابر یک فرد خاص بروید.